روز چهار شنبه در گزارشی تحت عنوان “مرگ ارزان دستکم ۴۵ معدنچی در سال ۹۸” آمده بود که”در سال ۹۸ دستکم ۴۵ معدنکار در سراسر ایران طی حوادث مرگبار جان باختند. خیلی از این حوادث در معادن کوچکتر رخ میدهند یا به علت منفعت طلبی معدن داران به گوش رسانه ها نمی رسند و قطعاً تعداد واقعی بیش از این رقم خواهد بود. نبود تشکلها و اتحادیه های کارگری و ناظران ایمنی و بهداشت از بین خود کارگران موجب شده تا دست کارفرمایان در پنهان کاری آمار و عدم رعایت موارد ایمنی باز باشد. اگرچه جان کارگران معدن در سال ۹۸ اینچنین ارزان بوده است اما در همین زمان بخش معدن جزو پولسازترین و ارزآورترین بخشهای صنعت بوده است و معادن سال به سال ثروت بیشتری برای کشور کسب میکنند.”این گزارش در حالی منتشر می شود که صبح روز چهارشنبه ۶ فروردین ماه بخشی از کارگران معدن گلگهر، برای چندمین روز با برپایی تجمعی اعتراضی مقابل فرمانداری سیرجان خواستار بکارگیری اقدامات لازم برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا شدند.به گفته کارگران معترض، در مجموعه معادن گلگهر سیرجان، بیش از ۱۹ هزار کارگر اشتغال دارند که به علت تعداد بالای کارگران و مراوده روزانه، در معرض خطر ابتلا به ویروس کرونا قرار دارند. این کارگران که خواستار تعطیلی این واحد معدنی هستند می گویند فرماندار به آنها اعلام کرده که “هرگونه تعطیلی واحد تولیدی گلگهر سیرجان منوط به دستور ستاد بحران است.
این گزارش ها بازتاب گوشه ای از مناسبات کار و سرمایه در ایران است، مناسباتی که بر آن منطق یک جنگ طبقاتی حاکم است. تمام کارخانه ها، مراکز تولید و محیط های کار سنگرها و جبهه های مختلف این نبرد طبقاتی هستند. در تمام این جبهه ها کارگران کار می کنند، در واقع استثمار می شوند و برای سرمایه دار ارزش اضافی تولید می کنند و در برابر، دستمزدی معادل هزینه حداقل نیازهای زندگی برای تجدید قوا و بازتولید نیروی کاری که از دست داده اند دریافت می کنند. سرمایه داران و صاحبان معادن و صنایع به اعتبار اینکه سرمایه و وسایل تولید را در مالکیت خود دارند به خود حق می دهند که برای پایین آوردن هزینه تولید ناأمن ترین شرایط و محیط های کار را به کارگران تحمیل کنند. کارگران در این جبهه کار و تولید و نبرد طبقاتی جدای اینکه به شدید ترین نحو استثمار می شوند بطور روزانه قربانی ناأمنی محیط کار می شوند و تلفات می دهند. تازه زمانی که کل جامعه در معرض خطر شیوع فاجعه بار ویروس کرونا قرار می گیرد، سرمایه داران و صاحبان صنایع مانند کارفرمای معدن گل گهر بنا به غریزه طبقاتی نه از جان کارگران، بلکه از سود سرمایه هایشان دفاع می کنند.
نگاهی به آمارها نشان می دهد که آمار تلفات این جبهه های کار و زحمت و نبرد طبقاتی کمتر از تلفات جنگ ها نیست.بنا به آمار های ارائه شده از سوی مسئولان سازمان پزشکی قانونی کشور مرگ و میر کارگران در ۹ ماهه نخست سال ۹۸ در مقایسه با زمان مشابه در سال ۱۳۹۷ افزایش ۸.۵ درصدی داشته است. بر اساس این گزارش آماری تعداد مرگ و میر ناشی از حوادث کار در ۹ ماهه نخست سال ۱۳۶۳ نفر بوده است. به این آمارها باید آمار کولبران کردستان که در نتیجه شلیک مستقیم مزدوران جمهوری اسلامی یا حوادث و سختی های مسیر راه جان خود را از دست داده اند اضافه کرد. با این حساب یعنی روزانه بطور میانگین ۶ کارگر در اثر ناأمنی محیط کار جان خود را از دست می دهند. از روی همین گزارش ها که تنها گوشه ای از واقعیت را منعکس می کنند می توان پی برد که ایران یکی از ناامن ترین و پرمخاطره ترین کشور های دنیا برای کارگران می باشد. فرمایشی بودن نهاد های زرد دولتی جهت نظارت بر محیط های کار، عدم وجود نظام استاندارد فنی در بخش سلامت محیط های کاری، عدم وجود سازمان ها و تشکل های مستقل کارگری جهت نظارت و دفاع از حقوق کارگران چنین خسارت های مرگباری را به کارگران ایران تحمیل کرده است.اگر جنگ یکباره صدها و هزارها قربانی می گیرد، اما کار و تولید تحت حاکمیت سرمایه داری به نرمی، آرام آرام اما بطور دائم و هر روزه قربانی می گیرد.حوادث و مخاطرات ناشی از کار، عدم ایمنی شرایط کار، مرگ ظاهرا تصادفی و بیشمار، از کارافتادگی ها و پیری زودرس، نقض عضو، انواع بیماریهای مهلک ناشی از شرایط غیر بهداشتی کار تنها جلوههایی از رفتاری است که تولید سرمایه داری در حق کارگر می کند.
واقعیت این است که کارفرمایان و دولت از سر سودپرستی و حرص و آزی که دارند، نه تمایلی به بهبود امنیت محیط کار دارند و نه نگران از دست دادن کارگران در نتیجه رویدادهای محیط ناامن کار می باشند. اینها حتی این نگرانی را هم ندارند، که کارگران از بیم جان شغلشان را رها کنند. چون می دانند هر آن که اراده کنند می توانند از میان خیل میلیونی ارتش ذخیره کار، کارگران دیگری را به کار گمارند و در همان محل و محیط غیر استاندارد و ناامن کار، هر کار شاقی را به آنان تحمیل کنند. بنابراین تا زمانی که شعله های قیام کارگران و مردم زحمتکش بساط رژیم جمهوری اسلامی و نطام سرمایه داری را درهم نپیچیده است؛ تا زمانی که حکومت کارگران وسائل تولید را از دست سرمایه داران خارج نکرده و پروسه تولید اجتماعی را به پروسه ای انسانی و آگاهانه در خدمت رفاه، پرورش استعدادها و ساختمان زندگی انسان های آزاد و برابر تبدیل نکرده است، این خود کارگران هستند که باید با اتکاء به مبارزات متشکل و نقشه مند خود کارفرمایان و دولت را وادار به تأمین امنیت محیط کار خود بنمایند. اگر این روزها خواست تعطیلی کارخانه با پرداخت کامل حقوق و مزایا برای مقابله با شیوع کرونا، و یا کاهش ساعات کار و تأمین امکانات پیشگیری از ابتلا به این ویروس در رشته هایی که ادامه تولید حیاتی است به صدر مطالبات جنبش کارگری آمده است،این مطالبه را هم مانند هر مطالبه دیگری تنها به ضرب مبارزه و همبستگی طبقاتی کارگران می توان به سرمایه داران و دولت حامی آنان تحمیل کرد.