گزارش می رسد که آتش سوزیهای گسترده و پراکنده،هزاران هکتار از جنگلهای رشته کوههای زاگرس در استانهای غربی و جنوب غرب ایران را از بین برده است. اخبار رسیده حاکی است که آتش سوزی هر لحظه گسترش یافته و روز گذشته به مناطقی از اطراف شهرهای سنندج و مریوان نیز رسیده است.یک شاهد محلی در این باره می گوید:
“آتش ابتدا چند نقطه کوچک از منطقه خائیز را زخم زده بود، اما آن قدر بیتوجهی شد که آتش از بهبهان گذشت و به دهدشت و کهگیلویه و بویراحمد رسید. با این سهل انگاریها وضع طوری شده است که دیگر هیچ کاری از کسی برنمیآید.در اینجا از تجهیزات خاموش کردن آتش،خبری نیست و ما در کنار دو محیطبان و سه جنگلبان با نگرانی و افسوس به تماشای آتش نشستهایم.”
تصاویر انتشار یافته در شبکه های اجتماعی نشان می دهند که داوطلبان محلی و تعداد محدودی از کارمندان جنگلبانی، در گوشه هائی با دستان خالی،به جنگ آتش عظیمی رفته اند که هر دم زبانه می کشد. گرمای هوا و کمبود امکانات باعث شده که مردم محلی و فعالان دفاع از محیط زیست، علیرغم تلاشهای فداکارانه، کار چندانی از دستشان بر نیاید.
آتش سوزی روز پنجشنبه هشتم خرداد در منطقه حفاظت شده خائیز واقع در کهگیلویه و بویراحمد آغاز شد و در مدت چند ساعت تمام این منطقه را در بر گرفت و سپس به سوی استانهای ایلام و کردستان گسترش یافت. هزارن گونه از جانداران رو به انقراض زنده زنده در آتش سوختند. هزاران هکتار از جنگلهای سر سبز و زیبای زاگرس که سرچشمه تامین هوای مطبوع این منطقه است، مراتع وسیعی که رونق دامپروری به بقای آن گره خورده است، در فاصله کمتر از سه روز به سیاهی گرویدند. رادیو تلویزیون و رسانه های خبری جمهوری اسلامی با بی اعتنائی از کنار این فاجعه بزرگ زیست محیطی گذشتند و اجازه نداده اند که افکار عمومی از ابعاد واقعی آن باخبر شوند.
خاموش کردن آتش در چنین ابعاد وسیعی جز با وسائل مدرن امروزی، از جمله هواپیماها و بالگردهای آبپاش مقدور نیست. سپاه پاسدارن و ارتش جمهوری اسلامی که هر روز در گوشه ای از ایران دست به مانورهای پر هزینه و پر سروصدا می زنند و در بسیاری مواقع خود مسبب این گونه آتش سوزیها هستند،از در اختیار گذاشتن تجهیزاتی که برای خاموش ساختن حریق در اختیار دارند، خودداری می کنند. آنها که با شنیدن کوچکترین خبری از یک تظاهرات و حرکت اعتراضی در سریعترین زمان ممکن، خود را برای سرکوب مردم معترض به محل می رسانند، در تمام چهار روز گذشته که آتش جنگلها و مراتع غرب ایران را در خود می بلعید، کوچکترین عکس العملی از خود نشان ندادند.
طی چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی بر ایران، محیط زیست این کشور متحمل بزرگترین و جبران ناپذیر ترین خسارتها شده است. این رژیم نه تنها زندگی امروز اکثریت جمعیت ایران را به تباهی کشانده است، نه تنها ایران را به زندان بزرگی برای ساکنین آن تبدیل کرده است، بلکه دست اندر کار نابود کردن محیط زیست نسلهای آینده مردم ساکن این سرزمین نیز شده است. در دوران حاکمیت این رژیم در نتیجه ندانم کاریها و سیاستهای سودجویانه و اقدامات نامسئولانه، مخازن آبهای زیر زمینی ته کشیده اند، دریاچه ها و تالابها خشک شده اند. طی 40 سال گذشته مساحت جنگلهای ایران در نتیجه آتش سوزیهای عمد و غیر عمد و یا تبدیل آنها به ویلاهای تفریحی برای صاحبان ثروت و قدرت و ایجاد مناطق مسکونی، به نصف رسیده است. طی ۴۰ سال گذشته ۹۰ درصد حیات وحش ایران از بین رفته است. در نتیجه فعالیتهای عمدی سود جویانه، ایران از لحاظ بیابان زائی و فرسایش خاک در رتبه اول جهان قرار دارد. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی هر ساله ۲۸ هزار ایرانی تنها بر اثر بیماری های ناشی از آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند.
چنانچه تنها بخشی از میلیاردها دلاری که هر ساله صرف پروژه های احمقانه موشکی و اتمی، صرف تقویت نیروهای سرکوبگر مردم،صرف ماجراجوئی های منطقه ای در بیرون مرزها،صرف بنگاهها و موسسات مذهبی مروج عقب ماندگی و خرافات، می شود، در خدمت جلوگیری از فرسایش زمین و حفاظت از جنگلها و جلوگیری از آلودگی هوای شهرها و غیره می شد، شاهد فجایعی از نوع آنچه که در روزهای اخیر در غرب ایران در جریان است نبودیم. جمهوری اسلامی نه تنها به احیای جنگلها نمی پردازد، بلکه دست در دست سرمایه داران سودجو، با تخریب محیط زیست، وضع موجود را از آنچه هست مدام بدتر می کند.دولتی که صاحب یکی از گسترده ترین ماشینهای جنگی منطقه است و بیش از یک ملیون نفر نیروی سازمانیافته نظامی دارد، می توانست به سادگی جلو گسترش آتش سوزی اخیر را بگیرد. این تنها یک نمونه از تبهکاری آشکار رژیم جمهوری اسلامی در قبال محیط زیست ایران و در قبال زندگی امروز و نسلهای فردای آن است. بدون تلاش برای رهائی از دست این رژیم،امیدی به تامین یک زندگی انسانی ،آسوده و مرفه و بهرمندی از یک محیط زیست سالم نمی رود.