در حالیکه میلیونها نفر از جوانان، معلمان، دانش آموزان، خانواده هایی که فرزندانی را در مدارس دارند، خواهان جدایی دین از سیستم آموزش و پرورش هستند، حکومت اسلامی درصدد اسلامی کردن اجباری بیشتر مدارس و کل سیستم آموزش و پرورش است . در این زمینه یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش، گفته است: «در حال حاضر بیش از ۶۹ هزار نمازخانه و ۴۷ هزار پیش نماز در مدارس داریم.» با وجود این از نظر وی : «مواجهه با دانشآموزان در بعد اعتقادات و در بعد نماز یک مواجهه کامل نیست. »! آخوند ملکی قائممقام مدیر حوزههای علمیه در قم گفته است: « مهمترین راهکار، ترویج فرهنگ اهلبیت در مدارس است تا نگذاریم فرهنگ غرب جایگزین فرهنگ اسلامی عصمت و طهارت شود. » وی می افزاید: «دغدغه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش مهمترین دغدغه نظام است. برای توسعه نظام تعلیم و تربیت ورود روحانیان به حوزه آموزش و پرورش باید افزایش یابد تا مدارس علوم و معارف اسلامی در سطح کشور تقویت شوند.»
در حالیکه جوهر انقلاب رهائی بخش « زن، زندگی، آزادی» کوتاه کردن دست آخوندها و دستگاه مذهب از آموزش و پرورش و از اداره جامعه است، کارگزاران رژیم حاکم از لزوم گسترش فعالیت دستگاههای مذهبی در مدارس سخن می گویند و بنا دارند که بیشتر از پیش آموزش و پرورش را از هرگونه مختوای علمی و رهائی بخش خالی کنند و نوجوانان ایران را در اسارت خرافات مذهبی به بند بکشند. در حالیکه میلیونها نفر از مردم خواهان سرنگونی رژیم اسلامی و کوتاه کردن دست آخوندها از آموزش و پرورش هستند، آمارهای حکومتی از استخدام هزاران نفر از آخوندها، طلبه ها و مبلغین مذهبی جدید در آموزش و پرورش خبر میدهند. دخالت حوزه های مذهبی در امور آموزش و پرورش، مدارس را به حالت انفجاری رسانده و محیط مدرسه را برای دانش آموزان به مکانی خسته کننده، اسارتبار و پر آزار تبدیل کرده است. طی همین چهار ماهی که از انقلاب ژینا می گذرد دانش آموزان و معلمین در مقیاس گسترده و سراسری نارضایتی و نفرت خود از دخالت حوزه های مذهبی و آخوندها را در آموزش و پرورش نشان داده اند .
جدایی دین و مذهب از آموزش و پرورش یک خواست دموکراتیک و یک ضرورت اساسی برای توسعه دانش و پیشرفت است. در کشوری که ادیان و مذاهب بسیاری وجود دارد و بخشی از جامعه پیرو هیچ دین و مذهبی نیستند، آموزش اجباری دین اسلام و مذهب شیعه نقض آشکار حقوق انسانی و ابتدایی مردم جامعه است .
مذهب امر خصوصی انسانها است. در نظامی که با سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی برقرار می شود، مذهب به طور کامل از آموزش و پرورش جدا می شود و هر گونه تدریس دروس مذهبی در مدارس ممنوع خواهد شد. جلب کودکان به نهادها و مراکز مذهبی ممنوع می شود وهمه کودکان زیر ۱۶ سال از حوزه تاثیرات تبلیغات مذهبی دور نگهداشته می شوند. همه کمکهای مالی دولتی به نهادهای مذهبی قطع می شود. فعالیتهای این نهادها تحت نظارت دولت قرار می گیرد و درآمدهای آنها باید قابل حسابرسی و پرداخت مالیات باشد.
کارل مارکس معتقد بود که: « تا زمانی كه جامعه شغل شرافتمندانەای برای روحانيون پيدا نكند، اين گروه مفت خور، سربار و انگل اجتماع انسان خواهند بود». اما در جمهوری اسلامی کار از انگلی و مفتخوری آخوندها گذشته و دارند جامعه و بویژه میلیونها کودک و نوجوان را با تحمیل خرافات مذهبی به تباهی می کشانند.
سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی که خواست میلیونها نفر از مردم ایران است، نقطه پایانی خواهد بود بر دخالت دین و مذهب در امر آموزش و پرورش و بر حضور دهها هزار آخوند و طلبه مرتجع یاوه گو در سیستم آموزش و پرورش .