حزب کمونیست ایران

سخنی به مناسبت سالگرد انقلاب کارگری 1917 روسیه

امروز پنجشنبه ۷ نوامبر برابر با ۱۷آبان سالگرد انقلاب کارگری روسیه است. ۱۰۷ سال پیش در چنین روزی در گرماگرم جنگ جهانی اول، طبقه کارگر و توده های مردم زحمتکش در روسیه در ادامه نزدیک به دو دهه مبارزات سخت و خونین، تحت رهبری و سازماندهی حزب بلشویک دستگاه دولتی و سیاسی سرمایه داری حاکم در کشور روسه را به زیر کشیدند و حاکمیت کارگران و اقشار مردم رنجدیده و تحت ستم را در روسیه مستقر ساختند.

انقلاب در روسیه در دو مرحله به سرانجام رسید. نخست در ماه فوریه ۱۹۱۷ پس از یک‌سری اعتصابات، تظاهرات و درگیری‌ها، نیکولای دوم، آخرین تزار روسیه از سلطنت خلع شد و یک دولت موقت تشکیل گردید. اکثر اعضای دولت موقت، از شاخه منشویک حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بودند. اما حکومت موقت عملا نتوانست قدرت یگانه خود را در جامعه روسیه مستقر کند. در نتیجه توازن قوائی که به وجود آمده بود، حکومتی دوگانه در روسیه شکل گرفت. از یک سو دولت موقت که از بالا حکومت می کرد و از سوی دیگر شوراها که اداره جامعه از پائین را در دست داشتند. در ماه آوریل همان سال «ولادمیرلنین»رهبر حزب بلشویک از تبعید به روسیه باز گشت. بلشویک ها به رهبریلنیناز سربازان خواستند جبهه های جنگ امپریالستی را ترک کنند و به صفوف انقلاب بپیوندند. شعارهای «صلح فوری»، «همه قدرت به دست شوراها»، «کنترل کارگری بر مراکزکار» را مطرح کردند. آنها اعلام کردند که «زمین از آن کسی است که روی آن کار می کند». دولت موقت به مخالفت با این شعارها برخاست. اما این شعارها به تدریج همه گیر شدند. شهرهای سن پترزبورگ و مسکو به کانونهای گرم انقلاب تبدیل شدند و همزمان در روستاها نیز زمین از کنترل زمینداران بزرگ خارج می شد و دهقانان آنرا در بین خود تقسیم می کردند. بدین ترتیب زمینه های اجتماعی برای انقلابی، پس از انقلاب سیاسی که منجر به سقوط حکومت تزاری شده بود، فراهم می شد. لنین رهبر حزب بلشویک پس از بازگشت از تبعید بلافاصله پلاتفرم این حزب را برای مرحله دوم انقلاب روسیه که معتبر ترین سند تحول انقلابی در قرن بیستم است، تحت عنوان «تزهای آوریل»، منتشر نمود.

روز 6 نوامبرو درآستانه گشایش کنگره دوم شوراها، به پیشنهاد حزب بلشویک و صدور فرمان از جانب شوراهای پترزبورگ و مسکو قیام کارگران و سربازان و ناویان برای سرنگونکردن دولت موقت و انتقال تمام قدرت به شوراها آغاز شد. در پاسخ به فراخوان شوراها و حزب بلشویک برای قیام، ادارات دولتی و کاخ زمستانی محل استقرار دولت موقت محاصره شد. فردای آن روز یعنی روز ۷نوامبر، کاخ زمستانی سقوط کرد، دولت موقت سرنگون شد. همان شب کنگره دوم شوراها برگزارگردید.در این کنگره بیش از ۴۰۰نماینده شرکت داشتند. ساعت۱۰ صبح پیام کنگره خطاب به شهروندان روسیه پخش شد: در این پیام آمده بود: «دولت موقت سرنگون شد. شوراها حاکمیت دولتی را در دست گرفته اند. زنده باد انقلابِ کارگران، سربازان، دهقانان». روز هفتم نوامبر سال ۱۹۱۷ (به تقویم روسی قدیم ۲۵اکتبر)، به عنوان روز پیروزی انقلاب کارگری در روسیه در تاریخ ثبت شد. انقلابی که وقوع آن و تحولات متعاقب آن مسیر تاریخ قرن بیستم را رقم زد.

انقلاب اکتبر، انقلاب اردوی استثمارشدگان علیه نظام بردگی مزدی سرمایهداری، انقلاب کارگران و زحمتکشانی بود که چرخهای تولید جامعه انسانی بدست توانای او به گردش در آمده، و در عین حال همه محنت ها و محرومیتها بر دوش آنان سنگینی می کرد. انقلاب ۱۹۱۷ با شعار «همه قدرت در دست شوراها» طبقه کارگر این کشور را در راس و در متن قدرت سیاسی قرار داد. حکومت شوراها، طی فرمانی فورا مالکیت خصوصی بر زمین را لغو کرد و زمینهای مالکین و دولت و کلیسا را به مالکیت عمومی در آورد و آنرا در اختیار همه زحمتکشان قرار داد. حاکمیت شورایی کارگران به فوریت برابری کامل حقوق زنان و مردان را در همه عرصه های اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی به صورت قانون در آورد، مذهب را به طور کامل از دولت جدا و دست کلیسا را از امور دولتی و از جمله دخالت در آموزش و پرورش کوتاه کرد. انقلاب کارگری حق تعیین سرنوشت ملل را در روسیه تحقق بخشید.

این انقلاب ضربه ای جدی به نظام جهانی سرمایه داری وارد آورد، از یک طرف کینه و نفرت همه سرمایه داران و دولت هایشان و شدیدترین واکنش خصمانه آنان را برانگیخت و از طرف دیگر امواج نیرومند آزادیخواهی و عدالت طلبی را در سرتاسر کره زمین به حرکت در آورد. تاثیرات انقلاب کارگری۱۹۱۷روسیه در دنیا به قدری بود که بورژوازی غرب از ترس تکرار این انقلاب، به رفرمهایی چون معمول کردن حق رای همگانی برای همه شهروندان منجمله زنان، رایگان اعلام کردن آموزشو پرورش برای همه کودکان، تصویب حق بیمه و بازنشستگی برای سالمندان و کاهش ساعت کار

روزانه به ۸ساعت تن در داد.انقلاب کارگری روسیه تاثیر عمیقی بر مبارزات رهایی بخش مردم تحت ستم ملی داشت و خود سند زنده ای بود بر این که طبقه کارگر هیچگونه منفعتی در بقای هیچ شکلی از اشکال ستم و نابرابری ندارد و پیگیرترین پیشرو راه رهایی از ستمملی و دیگر تبعیض ها و نابرابری ها در جامعه است. بدین ترتیب بود که در سال ۱۹۲۲کشور «اتحاد جماهیرشوروی» از به هم پیوستن داوطلبانه ملیتهای ساکن جغرافیای روسیه تشکیل شد.

در نتیجه چنین دستآوردهائی، همه تاریخ نویسانی که وجدان و قلم خود را به نظام سرمایهداری نفروخته اند، اذعان می کنند که انقلاب سال ۱۹۱۷ در روسیه بزرگترین نقطه عطف همه تاریخ بشر است. هیچ گوشه ای از جهان نیست که به نوعی تحت تاثیر این رویداد عظیم اجتماعی و سیاسی قرار نگرفته باشد.حکومت کارگری روسیه، به همت ملیونها انسانی که تا دیروز تحقیر شده و پایمال شده، به مثابه بردگان سرمایه از گرده شان کارکشیده می شد، بوجود آمد.این انقلاب امید به رهائی را در دل صدها ملیون انسان کارگر و مردم محروم و ستمدیده در سراسر جهان زنده نمود. این پیروزی اولیه، که برنامه و استراتژی مبتنی بر سوسیالیسم علمی چراغ راهنمای آن بود، با فداکاری و جانبازیهای بی نظیر ،میسر شد. حکومت کارگری در دوره های بعد هر سرنوشتی پیدا کرد، تا همین جا نقطه عطفی در تاریخ بشر بود.

اما انقلاب پیروزمندکارگری در روسیه با دشواریهای فراوان روبرو شد. محاصره اقتصادی و سیاسی و دخالت نظامی ۱۴ دولت امپریالیستی علیه حکومت کارگری، تحمیل جنگ داخلی از سوی بازماندگان نظام پیشین،قحطی و خشکسالی سالهای نخستین پس از پیروزی انقلاب، مقاومت منفی دهقانان مرفه که از فروش محصول اضافی خود به دولت سرباز می زدند و غیره سبب گردید تا این انقلاب از پیشروی باز بماند و هیچگاه نتوانست به یک نظام اقتصادی و اجتماعی سوسیالیستی تکامل یابد.  در چنین شرایطی بود که بورژوازی که از در بیرون شده بود به تدریج و این بار به نام سوسیالیسم از پنجره بازگشت و سکان حزب و دولت و نهادهای انقلابی آن را در دست گرفت. حزب کمونیست اتحاد شوروی به جای پیگیری اهداف سوسیالیستی انقلاب، بنیانگذاری روسیه ای صنعتی و مقتدردر مقابل دولتهای قدرتمندسرمایهداری را در قالب یک سرمایهداری متمرکز دولتی، هدف خود قرار داد. به جای پیگیری آرمانهای رهائی بخش سوسیالیستی، لغو کارمزدی، ایجاد رفاه مادی در زندگی مردم، بنیانگذاری یک جامعه متشکل از انسانهای آزاد و برابر،مسیر احیای وجهه ملت روس در جامعه ملتها را پی گرفت.

اما با همه اینها، هم پیروزی و هم پروسه شکست انقلاب کارگری در روسیه حاوی درسهای ارزنده ای هستند که می توانند مسیر مبارزات طبقاتی و انقلابی کارگران در ایران و جهان را در تمام عرصه های مبارزه بر علیه بربریت حاکم بر بشریت امروز، ترسیم کنند و با اتکاء به نیروی آگاهی و تشکل، راه رسیدن به سوسیالیسم را هموار و کوتاه تر سازند.امروز سرمایهداری جهانی در یک بحران عمیق ساختاری فرورفته و حکومتهای سرمایه داری بزرگ در دو بلوک شرق و غرب به رقابتهای مرگبار مشغولند. محصول این رقابت ها جنگ اوکراین و فلسطین، تخریب محیط زیست، افزودن بر نابرابریهای کوه آسای مالی و سیاسی و اجتماعی، افزوده شدن بر شمار گرسنگان دنیا، افزایش شمار کودکان کار، و مصائب فراوان دیگر است. چنین جهانی به انقلابی سوسیالیستی نیاز دارد، انقلابی که از درس های ارزشمند انقلاب ۱۹۱۷ روسیه بیآموزد. زمینه عینی برای چنین انقلابی آماده است و برای ایجاد شرایط ذهنی آن تلاش و مبارزه ای خستگی ناپذیر ضروری است.