با آغاز سال جاری تحصیلی و اعلام طرح استخدام “طلبه های حوزه های علمیه” از جانب دولت به عنوان دبیران تاریخ و علوم اجتماعی، روز پنج شنبه 3 مهر ماه دو انجمن علمی با انتشار بیانیه هایی، اعتراض خود را به اجرای این طرح دولت اعلام داشتند. “انجمن علمی استادان زبان و ادبیات فارسی” به نمایندگی از جانب استادان این رشته در همه دانشگاههای کشور، و “انجمنهای علوم اجتماعی و تاریخی” پذیرفتن طلبه های سطح دو و سه از حوزه های علمیه به عنوان کارشناس و کارشناس ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی و علوم اجتماعی و تاریخ از جانب وزارت آموزش و پرورش رژیم و استخدام آنان به عنوان دبیر تاریخ و علوم اجتماعی را مورد اعتراض قرار دادند و آنرا محکوم کرده اند. در این بیانیه ها با اشاره به تعمیق تعارض میان “حوزه و دانشگاه” اشاره شده که: قرار گرفتن دانش آموختگان حوزه در جایگاهی که دانش و تخصص آنرا ندارند، به تعارضات حوزه و دانشگاه دامن میزند و استخدام طلبه ها به عنوان دبیر تاریخ و علوم اجتماعی نگران کننده است و به کمرنگ شدن اهمیت رشتههای علوم اجتماعی و تاریخی و زبان و ادبیات فارسی میانجامد “.
البته این اقدام رژیم امر تازهای نیست. جمهوری اسلامی از همان ابتدای روی کار آمدنش با فرمان “قلمها را بشکنیدِ” خمینی و طرح ارتجاعی و ضد انسانی “انقلاب فرهنگی” به تصفیه استادان، معلمان و دانشجویان و دانش آموزان مبارز و مترقی پرداخت و در ضدیت با پایههای آموزشِ دانش علمی تلاش کرد خرافات مذهبی را تحت عنوان علوم به کتابهای درسی و فضای مدارس و دانشگاهها تحمیل نماید. در زمان صدارت محمد خاتمیِ اصلاح طلب بر وزارتِ “فرهنگ و ارشاد اسلامی” و سپس بر کرسی ریاست جمهوری نیز با حذف و سانسور و ترور و “قتلهای زنجیره ای” به کشتار صاحبان علم و دانش و قلم پرداختتد و صدها نویسنده و شاعر و استاد و معلم را کشتند و به زندان انداختند. اما موفق نشدند پایههای خرافات را بر محیط دانشگاهها و مراکز علمی غالب گردانند.
علی خامنه ای بارها کینه و نفرت خود را از مباحث و درسهای علوم انسانی در دانشگاهها بیان کرده است و آنها را در تعارض با مبانی قرآن و اصول اسلام و مُبتنی بر فلسفه ماتریالیستی و ماده گرایی معرفی کرده است و با ادبیات نازل آخوندی آنرا مبنای حیوانی دانسته است. او دائمأ بر تلاش برای اسلامی کردن محتوای کتابهای درسی و فضای دانشگاهها و مدارس تأکید کرده است و فرمانهایی در راستای این هدف داده است.
استخدام طلبه های تولیدی حوزه های علمیه در ادارات و دیگر مؤسسات با هدف کنترل و تلاش برای اسلامی کردن آنها پدیده تازه ای نیست. سالهاست حتی در وزارتخانههایی همچون نفت و صنایع و نیرو و دیگر مؤسساتی که مشغول امورات تکنیکی و فنی نیز بودهاند به اجرا درآمده است. بعضی از مقامات مجلس اسلامی قبلاً از استخدام ۱۸۰۰ طلبه در وزارت نفت با حقوق و مزایای بالا تحت نام فعالیت برای پیوستگی فرهنگی اسلامی سخن به میان آورده بودند. اما طی دوسال گذشته و به ویژه پس از خیزشهای دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ طرح استخدام طلبه ها در وزارت آموزش و پرورش جدیتر به میان آمده است. سال گذشته معاون فرهنگی ـ تبلیغی حوزه های علمیه اعلام نمود که ” قبلأ طلاب تنها در سه رشته اجازه تدریس داشتند. اما امسال با پیگیری ستاد همکاری و مرکز تربیت “مُبَلغ معلم” طُلاب حوزه های علمیه می توانند در هشت رشته در آزمون استخدامی برای شغل دبیر شرکت کنند و استخدام شوند” .
اما جمهوری اسلامی علیرغم صرف هزینههای کلان و انجام جنایات بیشمار از جمله قتل روشنفکران و نویسندگان و شکنجه، زندان ، اخراج و تصفیه های مداوم معلمان و دانشجویان، در تلاش چهل سالهاش برای تحمیل فرهنگ پوسیده اسلامی به دانشگاهها و مدارس با هدف تسلط بر آنها تحت عنوان “وحدت حوزه و دانشگاه “با شکست و ناکامی روبرو شده است. روشن است که افق و چشم انداز خرافی چنین فرهنگ قرون وسطایی نمیتواند در مقابل پیشرفت و تکامل علوم طبیعی و اجتماعی که بر پایه واقعیات مادی جامعه حاصل شده است، ایستادگی کند. سران رژیم میدانند که نتوانسته اند نسلهای پس از قیام بهمن ۵۷ را با آن فرهنگ بار آورند و اعتراف میکنند که باورهای مذهبی در جامعه روز به روز بیشتر تضعیف میشود و مساجد و حسینیه هایشان خلوت تر و بی رونق تر می شود.
اهداف جمهوری اسلامی از تصویب و اجرای طرح استخدام طلبه حوزه های علمیه و به رسمیت شناختن”سطح دو و سه” حوزه، به عنوان کارشناس و کارشناس ارشد در رشته های زبان و ادبیات فارسی و علوم اجتماعی و تاریخ علاوه بر تصفیه و کنار زدن معلمان مبارز و مترقی و جایگزین کردن “آخوند معلم” به جای آنان، اقدامی امنیتی برای کنترل بیشتر فضای مراکز آموزشی نیز می باشد. این طرح در واقع تداوم همان “انقلاب فرهنگیِ” ننگین جمهوری اسلامی است که طی آن دهها هزار معلم و استاد دانشگاه و دانشجو و مُحصل را اخراج و تحت تعقیب قرار دادند. وظیفه “آخوند معلم” ها علاوه بر تبلیغ برای جمهوی اسلامی و تحریف تاریخ واقعی جامعه و تدریس خرافات مذهبی که خود نیز میدانند برد چندانی ندارد، جاسوسی علیه دانش آموزان و معلمان مبارز در فضای مدارس می باشد. زیرا رژیم میبیند که دانشجویان و دانش آموزان دبیرستانها و معلمان در جریان اعتراضات تودهای در چند سال گذشته علیه حکومت اسلامی نقش فعال و به سزایی داشتهاند. در سالهای اخیر جنبش اعتراضی معلمان همزمان با اعتصابات و اعتراضات جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی در ابعاد سراسری حول خواست و مطالبات سیاسی و صنفی، مدام در جریان بوده است. بنابراین بدون شک حضور مزدوران و عوامل رژیم در محیطهای آموزشی تحت نام معلم نمیتواند صدای اعتراض معلمان و دانش آموزان و دانشجویان را خفه نماید و اعتراض علیه جمهوری اسلامی ادامه خواهد داشت.