حزب کمونیست ایران

تاریخ استبداد و سرکوب از سال ۱۳۵۷ آغاز نمی شود

تاریخ گویا موجود بی آزاری است که هر کسی می تواند بنا به منافع و مصالح امروز خویش در هر لحظه ای آنرا به بازی بگیرد و  تصویری مخدوش از آنرا در معرض دید همگان قرار دهد. امروز دو دسته  از بازیگران عرصه سیاست در ایران بیشتر از هر جریانی در صدد هستند تاریخ معاصر این کشور را به نفع منافع امروزشان مسخ و تحریف کنند.

سلطنت طلبان افراطی در آستانه چهل و چهارمین سال انقلاب سال ۱۳۵۷ ، سال سرنگونی سلطنت و برقراری جمهوری اسلامی ، دوران سلطنت پهلوی ها را تحریف و تقدیس می کنند و شروع استبداد و عقب افتادگی را  به بعد از سال ۱۳۵۷ و سقوط شاه بر می  گردانند. اما واقعیت های غیر قابل انکار که به قیام ملیونی مردم ، به اعتراضات گسترده و اعتصابات سراسری منجر شد ، خلاف انرا نشان می‌دهند . علیرغم رشد و پیشرفت های  نسبی ای که در دوران پهلوی ها صورت گرفت و خاص ایران هم نبود ، توسعه اقتصادی با استبداد فردی ، با کنترل ساواک بر جان و مال مردم ، با عمیق تر شدن دره میان فقر و ثروت، با فساد نجومی دربار و غارت ثروت‌های عمومی همراه بود . آزادی بیان و آزادی احزاب وجود نداشت . رسانه ها در کنترل ساواک بودند و صدها نویسنده و استاد دانشگاه ، هزاران مخالف سیاسی در زندانهای سیاسی شکنجه و بعضا اعدام شدند . شکاف طبقاتی و تبعیض سیستماتیک در مناطقی چون کردستان و بلوچستان ، فقر شدیدی را بر زندگی مردم این مناطق تحمیل کرد. بر چنین زمینه ای بود که مردم ایران بر علیه رژیم شاه شوریدند و سرنگونش کردند.

با روی کار آمدن جمهوری اسلامی فجایع سنگین تری بر بخش بزرگی از جامعه اضافه شد . فقر و سرکوب گسترش یافت. جنگ  ایران و عراق ، جنگ حکومت اسلامی علیه مردم کردستان ، قتل عام  زندانیان سیاسی در دهه شصت ، سرکوب را به سطحی دیگر کشاند . تبعیض سیستماتیک علیه زنان و اقلیت های ملی و مذهبی ، دشمنی با علم و دانش و اشاعه خرافه و جهل به سیاستهای رسمی هیئت حاکمه اسلامی تبدیل شدند . در چنین شرایطی بود که باقی ماندگان سلطنت ساقط شده از وضعیت تاسف آور مردم استفاده کرده و حکومت پهلوی ها را خادم و  ناجی مردم لقب دادند.

اما واقعیت این  است علیرغم جنگ تبلیغاتی بین این دو نیروی ارتجاعی ، اشتراکات بسیاری بین دو رژیم سلطنتی و اسلامی وجود دارد . سلطنت ، روحانیت و دستگاه دین هر دو عامل اصلی در ایجاد شرایط زندگی تاسف بار کنونی معیشت اکثریت مردم، ایجاد یک نظام استبدادی بدون مرز ،  پایمال کردن حقوق ابتدائی فردی ، سیاسی اجتماعی انسانها در جامعه ایران هستند.

تاریخ زنده و معاصر ایران را با هیچ اندازه از تبلیغات  و توجیهات دروغین نمی توان وارونه نشان داد . دربار و دستگاه روحانیت  عوامل اصلی استبداد ، عقب افتادگی و تباهی جامعه ایران و مشقات مردم هستند . جنگ این دو نیرو ربطی به منافع مردم ندارد. برای ایجاد جامعه ای آزاد ، برابر ، توسعه یافته و مرفه لازم است دست این دو نیروی ارتجاعی را  از زندگی و سرنوشت مردم کوتاه کرد.