هرچه اعتراضات و مبارزات مردم عمق و گسترش بیشتری می یابد، رژیم اسلامی در جبهه های بیشتر و گوناگونی با مردم وارد جنگ مستقیم می شود. بسیج نیروهای سرکوبگر مسلح به توپ و تانک ، فعال کردن شبکه های مذهبی ، ارسال خیل گزارشگران نظامی و اطلاعاتی، بکارگیری صدا و سیمای حکومت اسلامی برای مَسخ و تحریف واقعیات و تولید انبوه و صنعتی دروغ، از جمله جبه هائی است که جمهوری اسلامی بر علیه مردم معترض فعالتر کرده است. این رژیم آخرین دستاوردهای تکنولوژی موجود در دسترس خود را در خدمت سرکوب توده های معترض بکار گرفته است. فعال کردن «درون» بر فراز تظاهراتها و فیلم برداری از سمت و سوی حرکت مردم و ارزیابی از تعداد آنها، از جمله ابزارهائی است که در این روزها به خدمت گرفته شده است. قطع و یا کند کردن شبکه اینترنتی که کار و زندگی ملیونها نفر به آن وابسته است، یکی دیگر از مهره های حرکت رژیم در بازی شطرنج علیه مردم است. اینترنت قطع و یا کند می شود تا مردم با هم ارتباط نداشته باشند، تا اخبار مبارزات مردم و سرکوب و جنایت رژیم پخش نشود و تا مردم طعم و کارایی و قدرت اتحاد و همبستگی را درک نکنند .
شبکه اطلاع رسانی داخلی رژیم، شبکه هماهنگی و جاسوسی از فعالین اجتماعی و سیاسی که برای چنین روزهایی آموزش و تدارک دیده شده اند. تلفن و پیام رسان های اطلاعاتی رژیم فعالتر شده و پیام های تهدید آمیزی برای همه فعالینی که در زندان نیستند و یا از زندان آزاد شده اند ارسال می شود و آنها را به ماندن در خانه و یا عدم شرکت در تظاهرات دعوت کرده و تهدید به زندان و دستگیری را بالای سر آنها قرار میدهند.
شبکه مساجد و امام جمعه ها ، نمایندگان ریز و درشت حکومتی ، رسانه های زرد و وابسته به جناحهای حکومتی ، انبوه روشنفکرانی که مستقیم و غیر مستقیم در خدمت رژیم بوده و تحت نامهای ملی – مذهبی ، استاد دانشگاه ، کارشناس ، روزنامه نگار و حتی فعال مدنی و حقوق بشری بسیج می شوند و با ایجاد ترس و هراس از سوریه ای شدن ایران ، با ترفندِ خطر تجزیه طلبی، به ساکت کردن فضا و ادامه وضع موجود مشغول می شوند.
جمهوری اسلامی بخوبی میداند که رسانه های وابسته به رژیم از روزنامه کیهان تا صدا و سیمای علی خامنه ای، تا خبرگزاریها و میدیاهای دستگاههای نظامی و امنیتی، هیچ اعتباری در بین مردم ندارند. رژیم بیش از پیش بر روی سوشیال میدیاها، به کلاب هاوس ها و بویژه بر رسانه های خارج کشور تمرکز کرده است.
عوامل وابسته به رژیم و یا افراد و نهادهایی که بقاء حکومت اسلامی منافع آنها را تامین میکند، در رسانه های برون مرزی فعالانه از استودیویی به استودیو دیگر میروند و با رذالت و وقاحت کم نظیری از حکومت اسلامی دفاع میکنند. بخشی از این مداحانِ خارج از کشور حکومت جمهوری اسلامی ایران متوجه هستند که نمی توان مستقیم و با صراحت از رژیم اسلامی دفاع کنند، به موضوعات فرعی می پردازند تا جنایت حکومت اسلامی کم رنگ تر شده و یا به حاشیه برود.
ترساندن مردم از سازمان مجاهدین خلق ایران که یک جریان نامحبوب سیاسی است، خطر تجزیه شدن ایران و بزرگنماییِ نقشِ کشورهایی که با حکومت اسلامی خصومت دارند و یا رابطه خوبی ندارند، پیش کشیدن شرمگینانه این مسئله است که اگر جمهوری اسلامی نباشد، ایرانی وجود نخواهد داشت. تاریخ دوران سقوط محمدرضا پهلوی و ماههای آخر حکومت او گویی در شکلی کمدی تکرار می شود. شاه و مقامات ریز و درشت او که سرنگونی رژیم خود را اجتناب ناپذیر می دیدند و می گفتند اگر شاه و سلطنت نمانند، ایران ایرانستان خواهد شد و کشور تکه پاره می گردد. چهل و چند سال پس از سقوط رژیم سلطنتی ، ما در شرایط سیاسی مشابهی هستیم . مردم عمیقاً ناراضی هستند و تنها ارگان حکومتی که کار میکند بخش سرکوب و دروغ آن است.
حاکمیت که نمی تواند به خواسته های برحق و مدنی مردم جواب دهد، نمی تواند حداقلی از خواسته های مردم را تامین کند، حکومتی که می خواست نمونه و الگوی حاکمیت اسلامی را به سایر جهان صادر کند، اینک در همهِ حوزه های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و محیط زیستی ورشکست شده است و چاره ای جز سرکوب و جنایت برای ادامه اقتدار و قدرت خود ندارد .
اما آنچه که امروز جمهوری اسلامی انجام می دهد، آب در هاون کوبیدن است. زیرا مردم به ستوه آمده ایران، توده های محروم جامعه که آب و برق و ابتدایی ترین نیازهای اولیه انسانی را ندارند، کارگرانی که به فقر و بی حقوقی دچار شده اند، مردمی که از استبداد و بی حقوقی به ستوه آمده اند، زنان مبارز و شریفی که حقوق انسانی آنها پایمال شده، اقلیتهای ملی و مذهبی که استبداد و تحجر اسلامی جان به لبشان رسانده است، و جوانانی که امروزشان تباه شده و هیچ امیدی به فردا ندارند آگاه تر و مصمم تر از آن هستند که فریب پادوهای رژیم را بخورند.