سه شنبه – ۴ تیر – ۱۳۹۸ , 25 – 06 – 2019
انتخابات شهرداری شهر استانبول به دلایل متعدد، اهمیت سیاسی و نمادین فراتر از انتخاب یک شهردار در یک شهر را پیدا کرده است. پیروزی اکرم امام اوغلو از حزب جمهوریخواه خلق، بر بن علی بیلدرم از حزب حاکم عدالت و توسعه، نه به این دلیل که در سیمای شخص برنده و حزب او ، گویا افق روشنی برای آینده کارگران و مردم زحمتکش و تحت ستم در ترکیه دیده می شود، بلکه به دلیل آشکار کردن موقعیت عینی حزب حاکم، که رهبر آن اردوغان با فریبکاری و خیالپردازی تلاش می کرد آنرا پوشیده بدارد، از اهمیت خاصی برخوردار است. مردم رای دهندە با هر انگیزه ای پای صندوقهای رای رفته باشند، در واقع در “انتخابات” روز یکشنبە میان ” بد و بدتر” ، بد را انتخاب نمودند. اما همین انتخاب به نشانه عینی افول حکومت مذهبی رجب طیب اردوغان و اسلام سیاسی و به نشانه شرایط مبارزاتی جدیدی در این کشور تبدیل شد. تا جائیکه حتی می توان به یک معنی آنرا پایان یک دوره و آغاز دوره جدیدی در حیات سیاسی ترکیه نامید. دوره جدیدی که به تدریج شرایط عینی آن فراهم آمده است. توازن قوای جدیدی که اکنون بوجود آمده است، بر متن بیکاری و فقر در حال گسترش، به کشمکشهای سیاسی و اجتماعی جدیدی در ترکیه دامن خواهد زد. اردوغان که با خودخواهی و غرور ساده لوحانه اش هنوز نتوانسته است ابعاد این تغییر توازن قوا را به زیان خود دریابد، قبل از انتخابات گفته بود: “برنده انتخابات استانبول، برنده سراسر ترکیه خواهد بود”. حزب وی نه تنها در استانبول بلکه در همه شهرهای بزرگ ترکیه کنترل خود را بر شهرداریها از دست داد. استانبول، آنکار، ازمیر، انتالیا دیاربکر از جمله شهرهائی بودند، که نمایندگان حزب حاکم نتوانستند پست های خود را حفظ کنند. آیا اردوغان و حزب او این شکست را خواهند پذیرفت و به بازتابهای طبیعی ناشی از آن تن خواهند داد، یا شیوه رفتار خود با ماجرای کودتای مشکوک ژوئن 2016 را تکرار خواهند کرد؟
با پیروزی اکرم امام اوغلو حاکمیت ۱۸ ساله حزب عدالت و توسعه بر کلانشهر استانبول پایان یافت. استانبول شهری است که رجب طیب اردوغان 25 سال پیش با پیروزی در انتخابات شهرداری این شهر، وارد مبارزات سیاسی در ترکیه شد. اکنون رای دهندگان در همین شهر آغاز افول ستاره بخت وی را رقم زده اند. بن علی بیلدرم از آک پارتی که در دور اول انتخابات شهرداری استانبول حاضر نبود با 13 هزار تفاوت آراء شکست را بپذیرد و پافشاری و اعمال نفوذ اردوغان، کمیسیون انتخابات را ناچار کرد که رای به باطل کردن نتیجه انتخابات ماه مارس بدهد، این بار ناچارشد با 800 هزار تفاوت رای، شکست را بپذیرد. اما شکست آک پارتی در انتخابات کلان شهر استانبول نه به دلیل سیاستهای متفاوت شهری این یا آن کاندید، یا برتری کلامی در مناظره های انتخاباتی، بلکه ریشه در ناکامی سیاست سالهای اخیر اردوغان و حزب او در ترکیه دارد. جامعه ترکیه تشنه تحول است و اردوغان و حزب او به مانعی بر سر راه این تحول تبدیل شده اند.
رجب طیب اردوغان رهبر آک پارتی، که در دوره ای توانست بورژوازی ترکیه را از یک نابسامانی و سردرگمی سیاسی عبور دهد، اکنون در عرصه سیاست در ترکیه، جز یک خیالپرداز شکست خورده بیش نیست. ناکامی های پی در پی وی در زمینه های مختلف، یکی و دوتا نیستند. ستاره اقبال دولت “اردوغان” در خاورمیانه، در جریان رویدادهای موسوم به “بهار عربی” افول کرد. خوشباوری اولیه اردوغان و حزب وی که خود را منبع الهام و رهبر معنوی جریانات لیبرال اسلامگرا در خاورمیانه و شمال آفریقا می دانستند و با فخر فروشی تصور می کردند که گویا میتوانند در جایگاه امپراطوری فروپاشیده عثمانی قرار بگیرند، چون حبابی ترکید. حمایت از داعش به یک رسوائی بین المللی برای دولت اردوغان تبدیل شد. سیاست های دولت ترکیه در سوریه با شکست روبرو شدند و گروه های مسلح طرفدار دولت ترکیه نقشی در شکل دادن به آینده سیاسی سوریه نخواهد داشت. دولت ترکیه به یکی از بازندگان اصلی صحنه سیاسی در سوریه تبدیل شد. مانورهای سیاسی و دیپلماتیک اردوغان بین منافع آمریکا و روسیه در منطقه، جز سرشکستگی برای اردوغان حاصلی به بار نیاوردند.
روند رشد اقتصادی که در سالهای نخست به قدرت رسیدن آک پارتی، به نردبان ترقی این حزب تبدیل شده بود، اکنون سیر نزولی شدیدی را طی می کند. ارزش لیر ترکیه به پائین ترین حد خود در 20 سال اخیر رسیده است. دولت اردوغان که توانسته بود تا حدودی اقتصاد سرمایه داری ترکیه را از دام بحران اقتصادی فراگیر غرب برهاند، نتوانست این موفقیت را برای مدت زیادی حفظ کند. رشد اقتصادی متوقف شد واکنون رکود و بیکاری و فقر جای آنرا گرفته است. شکست تلاشهای این دولت برای پیوستن به اتحادیه اروپا، را باید به لیست ناکامی های دولت اردوغان اضافه کرد. سالیان طولانی است که دولت های اروپائی، ترکیه را در پشت دروازه اتحادیه اقتصادی اروپا در انتظار نگهداشته اند. دولت اردوغان، اینبار تلاش کرد تا با گروکشی از امواج پناهندگان سوریه و باز کردن راه آنها تا دروازه های اتحادیه اروپا، دولتهای اروپایی را تحت فشار بگذارد، اما دیدیم این سیاست هم پاسخ نداد و دورنمای پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا تاریکتر شد.
به بهانه کودتای نافرجام 15 ژوئیه 2016 تهاجم گسترده ای را علیه مخالفین سیاسی، خود در سراسر ترکیه آغاز کرد. در این تهاجم حدود 40 هزار نفر را بازداشت کرده و یکصد و پنجاه هزار نفر از کارکنان دولتی را از کار اخراج کرد. بیش از 170 رسانه بسته شدند و 120 روزنامه نگار را بازداشت کردند. شهرداران منتخب مردم در شهرهای کردستان محاکمه و زندانی شدند. به جای شهرداران منتخب مردم قیم های دولتی را گماردند. “صلاح الدین دمیر تاش و فیگین بوگسکداغ” رهبران حزب دموکراتیک خلقها، که یک حزب قانونی پارلمانی است زندانی کردند. در مقابل خواست صدها زندانی که برای دفاع از حقوق اولیه و انسانی، عبدالله اوجلان رهبر زندانی پ ک ک ، اعتصاب غذا کرده بودند و مرگ چند اعتصاب کننده را به دنبال داشت، شانه بالا انداختند.
همه این واقعیتها دست به دست هم داده اند و زمینه های یک بحران رشد یابنده سیاسی و اقتصادی را در ترکیه فراهم آورده اند. دولت ترکیه تحت رهبری حزب عدالت و توسعه و اردوغان، راهی برای خروج از این بحران ندارد . این در حالی است که جنبش کارگری در این کشور دارای سنتهای غنی مبارزاتی از جمله یکی از جنبشهای نیرومند کارگری در جهان است. نیروها و جریانهای چپ جامعه در جنبش دانشجوئی این کشور ریشه دارند. جریان سکولار و مترقی در ترکیه روز به روز از سنتهای کمالیستی بیشتر فاصله می گیرد، جنبش مردم کردستان برای کسب حقوق اولیه خود یکی از ارکان مبارزات پیشرو ومترقی در این کشور است، جنبشی که به اقرار همه ناظران شکست حزب اردوغان را در انتخابات اخیر در استانبول رقم زد. ترکیه وارد فاز نوینی شده است، تحولات تاریخ سازی که می تواند از این شرایط عینی ناشی شود، تناسبی با اتنخاب بین “بد و بدتر” در انتخابات شهرداریها نخواهد داش