چند روز پیش ویدئویی از رقص و شادی یک پیرمرد اهل رشت به نام صادق باقری معروف به “عمو صادق” با یک ترانه فولکلور گیلکی در اینستاگرام منتشر شد که با استقبال زیادی از سوی کاربران شبکه های اجتماعی روبرو گردید. به دنبال انتشار این ویدئو، نیروهای انتظامی وی را بازداشت و صفحات کار بری او را در شبکه های اجتماعی مسدود کردند. در پیامی که بر صفحه عمو صادق دیده میشد، آمده است که: ” این صفحه به علت تولید محتوای مجرمانه و بر اساس مصادیق مندرج در قانون جرایم رایانهای مسدود و با عوامل آن برخورد گردید”. به دنبال آن مسئولین رژیم در استان گیلان بر فشارهای خود افزودند و نیروی انتظامی استان گیلان اعلام کرد که: ” ۱۲ نفر از گردانندگان صفحات اینستاگرامی”در این رابطه پس از “هماهنگی با مرجع قضائی و تشکیل پرونده” بازداشت شدهاند. همچنین برای چهار واحد صنفی برپاکننده رقص و آواز خوانی نیز، توسط اداره نظارت بر اماکن عمومی، اخطاریه پلمب صادر شده است. پس از انتشار این خبر موجی از پشتیبانی از ” عمو صادق” و مقاومت در برابر فشار رژیم به شکل برگزاری رقص های دسته جمعی در دهها نقطه ایران براه افتاد. زنان و مردان بسیاری در گوشه وکنار ایران با همان فولکلور یا ترانههایی مشابه رقصیدند و تصاویر رقص خود را منتشر کردند.
برخورد رژیم به ابراز شادی مردم امر تازه ای نیست و در تمام طول حاکمیت جمهوری اسلامی ادامه داشته است. یک کاسب در بازار ماهیفروشان رشت که ” عمو صادق” در آنجا رقصیده است به خبرنگار روزنامه شرق به طنز گفته است:” وقتی آنها برای گریهکردن پول میدهند و خرج میکنند، طبیعی است ما هم باید برای خندیدن هزینه بدهیم”!حکومت اسلامی تلاش می کند که تمامی عرصه های ورزشی ، هنری ، فرهنگی ، آموزشی و حتی علمی را کنترل کند و در خدمت اهداف ارتجاعی خود بکار بگیرد . در این رابطه رقص در فهرست اعمال ممنوع در نزد رژیم اسلامی قرار دارد و مراجع دینی شیعه در فتواهای متعدد خود، آن را “فعل حرام” و “شهوتانگیز” نامیده اند. ازجمله بنا به فتوای خمینی، رقص “مطلقا حرام” شد. ازاینرو بود که رقص از دایره هنرهای مورد حمایت نهادهای فرهنگی و هنری دولت خارج گردید. اگر چه رژیم هر گز نتوانست بویژه از اجرای انواع رقصهای محلی جلوگیری کند، اما رقص به معنای خالص هنری آن همچنان پس از گذشت چهل و چهار سال همچنان ممنوع است و جنگ جمهوری اسلامی با آموزشدهندگان این هنر و رقصندهها، همچنان در جریان است. در طی سالهای پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، بارها رقصندهها و مربیان این هنر بازداشت شدند و مکانهای آموزش رقص بسته شدند. نبرد جمهوری اسلامی با زنان، رقص، شادی و زندگی اگرچه ادامهدار است و حاکمیت نتوانسته است سبک و شیوه زندگی مورد نظر خود را به مردم تحمیل کند. بویژه آنچه که امروز در این زمینه بسیار چشمگیر است این واقعیت است که در فضائی که انقلاب ” زن ، زندگی، آزادی ” بوجود آورده است ،این مقاومت بسیار
گسترده تر و جسورانه تر شده است. رژیم اسلامی جشن و شادی مردم را تیشه به ریشه خود می پندارد. این رژیم با چهره خندان مردم سر سازگاری ندارد. جمهوری اسلامی از خمودگی و یاس و ناامیدی تغذیه می کند. خواهان جامعه ای سربزیر و مطیع است که در آن انسان ها در مقابل سرنوشتی که رژیم برای آنها رقم زده است سر فرود بیاورند. مراسم های عروسی را با بهانه اینکه در آنها حجاب اسلامی و فاصله زن و مرد رعایت نشده است به هم می ریزد. از برگزاری کنسرتهای موسیقی جلوگیری می کند.جوانانی را که به مناسبتهای مختلف دور هم جمع میشوند و به رقص و شادی می پردازند، مورد ضرب و شتم و اهانت قرار می دهد. در واقع اگر جهان به کام رژیم اسلامی ایران بود، این جامعه یک سر سیاه پوش و در تمام طول سال و هر روز به بهانه ای عزادار می بود. اما اکثریت مردم این جامعه در مقابل رژیم اسلامی سر تسلیم فرود نیاورده اند. چنانکه می بینیم، علیرغم تهدیدها و حتی بگیر و ببند در این رابطه، مردم در سراسر ایران این مخالفت ها را نادیده می گیرند. موسیقی و هنر و آواز ورقص و شادی، از پنهانگاهها بیرون آمده اند. در مقابل فرهنگ ارتجاعی حاکم، فرهنگ مقاومت پیشرو سر برآورده است. مردم در این زمینه تجارب زیادی اندوخته اند و به اشکال مختلف و در مکان ها و زمان های مناسب از فتوا ها و ممنوعیت های رژیم عبور خواهند کرد. جمهوری اسلامی در مقابله با حذف شادی و نشاط و شور زندگی مردم سرش به سنگ خورده است و تلاش هایش در این زمینه مذبوحانه و بدون ثمر است. این شور زندگی همان نیرویی است که رژیم را هراسان می کند.