تجارت نیوز در یک گزارش میدانی از خیابان ناصرخسرو تهران، مرکز قاچاق دارو، از فروش سهمیه واکسن مبلغ ۶۰ میلیون تومان خبر داده است. روشن است که این واکسن ها از سهمیه کادر درمانی و افراد در معرض خطر، دزدیده شده اند.قبلا نیز گزارش شده بود که در کنار فروش واکسن ، موارد فسادآمیز دیگری اتفاق افتاده است. از آنجمله سهامداران بیمارستانهای خصوصی و رؤسای بیمارستانهای دولتی به جای واکسیناسیون کادر درمان، این واکسنها را به بستگان و آشنایان خود تزریق کردهاند.برخی پزشکان و پرستاران، فساد در تزریق واکسن کرونا را جدیتر و گستردهتر از سطح یک رئیس بیمارستان میدانند و میگویند که سررشته آن در وزارت بهداشت است. وزارت بهداشت ایران در هفته های گذشته تحت فشار قرار داشته تا لیست افرادی که واکسن کرونا را دریافت کردهاند منتشر کند. گفته شده است که علاوه بر این شبکه فساد برای فروش خارج از نوبت واکسن، برخی آخوند های دانه درشت در سطح کشور نیز واکسن کرونا دریافت کردهاند در حالی که در اولویت دریافت واکسن نبودهاند. وزارت بهداشت درباره این اخبار، سکوت اختیار کرده است.
در حالیکه واردات واکسن توسط وزارت بهداشت نسبت به کشورهای دیگر در دنیا کمترین است، همین مقدار کم نیز به طور رایگان در میان افراد دارای اولویت پخش نشده است. این در حالیست که فعالان کارگری و تشکل های مدنی انسان دوست طی بیانیه های متعدد خواستار واردات وسیع واکسن و تزریق مجانی آن به شهروندان بوده اند. گزارش شده است که در شرایط کمبود شدید واکسن برای آن که بتوان خارج از نوبت واکسن کرونا را تزریق کرد باید مبلغی بین ۴۰ تا ۶۰ میلیون تومان به دلالان اصلی دارو در ناصرخسرو پول داد. دلالان پس از واریز پول، افراد را به یک بیمارستان معرفی میکنند و در آنجا خارج از نوبت به آنها واکسن تزریق می شود.براساس اطلاعاتی که منتشر شده، واکسن اسپوتنیک گرانتر از دیگر واکسنها معامله میشود و تزریق دو دوز از این واکسن در بیمارستان دستکم ۶۰ میلیون تومان هزینه دارد.
این واقعیات سبب شده تا همین الان، کادر درمانی کشور در زیر فشار مضاعفی قرار بگیرد و قربانی بیشتری بدهد. بخشی از مطلعین نوشته اند با توجه به پر شدن ظرفیت اتاقهای مراقبت ویژه، هرآینه ممکن است ساختار درمانی کشور فروبپاشد و آهنگ رشد قربانیها شتاب بگیرد. ایران بیشترین تعداد قربانی را در بین کادر درمانی در بحران زیستی کرونا در دنیا دارد. اما در کنار قربانیان کادر درمانی فداکار دهها هزار نفر در کشور به خاطر اهمیت ندادن سران رژیم به جان آنها جانباخته اند. واقعیت این است که سران رژیم دغدغه جانباختن جمع زیادی از مردم را ندارد که عمدتاً سالمندند. جمهوری اسلامی، ترجیح میدهد از دست این بخش رهایی یابد که هم از دید آنان هزینههای درمانی بالایی دارند، هم به دلیل سالمندی و از زاویه دید بورژواها نقش چندانیدر اقتصاد کشور ندارند.مبارزات سازمانیافته و پیگیرانه بازنشستگان و اعتراضات شهروندان سالمند و پشتیبانی کارگران و جوانان از آنان رژیم را دچار هراس کرده است. به همین جهت کاربدستان رژِیم گذشته از سازمان دادن حملات نیروهای انتظامی علیه آنان، عملا ویروس کرونا را نیز به جانشان انداخته اند.
ویروس کرونا و بیماری آن یعنی کووید 19 امری جهانی است. دولتها و جناح های مختلف بورژوازی جهانی، وقتی انتشار این ویروس به امر واقع تبدیل شد، هر کدام به نحوی وجود این بیماری را نیز در خدمت اهداف خود به کار گرفتند. رژیم های نظیر جمهوری اسلامی از ویروس کرونا به عنوان ابزاری برای تخفیف اعتراضات خیابانی بهره برداری کردند. اما در عین حال ویروس کرونا ناتوانی و ناکارآمدیدولتها را به درجات مختلف در اداره جامعه نمایان ساخت. این ناتوانی رسوایی ژرفی برای سیاستمداران بعضی کشورها، نظیر دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا، بولسونارو، رئیس جمهور برزیل، و علی خامنه ای و حسن روحانی در ایران به ارمغان آورده است. این چهار نفر ابتدا وجود ویروس را انکار کردند، بعدا تحت فشار واقعیات آنرا به عنوان ویروسی کم خطر به رسمیت شناخته و گشترش آنراناشی از توطئه این و یا آن دولت قلمداد کردند. همه آنها ضمن خلق فاجعه برای سالمندان، افراد با بیماری مزمن و کارگران و در نهایت کل جامعه،سیاست مسخره خود را برای مقابله با کرونا ستودند. در میان آنها می توان گفتار و رفتار خامنه ای و روحانی و دارو دسته هایشانرا در عرصه در دنیا بی نظیر خواند.البته وقاحت آخوندی نمیتواند و نتوانسته مردم ایران را فریب دهد. کل رژیم جمهوری اسلامی با بی توجهی به بهداشت و سلامت مردم و اکنون با برخورد به ویروس کرونا نشان داده است که این رژیم به عنوان یک سیستم سرمایه دارانه ی فاسد و ناکارآمداهمیتی برای جان اکثر شهروندان قائل نیست. چنین رژیمی شایستگی اداره جامعه را ندارد . بی کفایتی نظام سرمایه داری در مقابله با بلایائی از نوع اپیدمی های همه گیر، در کنار همه ناتوانائی دیگرش، نشان داده است که شایسته انسان قرن بیست و یکم نیست. نظام سوسیالیستی و اداره شورائی امور زندگی مردم راه نجات بشریت از مصائبی است که نظام سرمایه داری مصبب و عامل بقای آن است. تنها در چنان صورتی می توان با مصائب اجتماعی، سیاسی و طبیعی در جامعه به صورت موثری مقابله کرد.