حزب کمونیست ایران

قربانیان، تشدید خرابی های ناشی از سیل و بانیان آن

بارانهای سیل آسا در فاصله روزهای 31 تیر تا دهم مرداد ماه، ۱۴۶ شهرستان و ۸۵۹ روستا در استانهای ایران را در بر گرفته است. سیل ویرانگر هزاران هکتار زمین کشاورزی را از بین برده، هزاران خانه ویران و دهها هزار نفر را از هستی ساقط کرده است. خسارت در محلات حاشیه شهرها و در روستاها بسیار گسترده تر است. گزارشها حاکی از آن است که تاکنون حداقل 79 نفر جانشان را از دست داده اند. شمار مفقودین به 45 نفر رسیده است. خسارتهای جانی و مالی رو به افزایش است. روشن است که میزان خسارات و ویرانیها، بسیار بیش از آن است که نهادهای رسمی دولتی ایران اعلام می کنند.

تعداد زیادی از مردم خانه و زندگی خود را از دست داده‌اند و اکنون در مراکز اسکان موقت در شرایطی بسیار نامساعد به سر می‌برند. بخش قابل توجهی از این مردم حتی چادر برای ایجاد سرپناه برای خود و خانواده هایشان دریافت نکرده اند. اکثر این مردم قبلا در خانه های فرسوده زیسته و یا در زمین های ارزان قیمت ترِ واقع دراین مسیر ها خانه ساخته اند و اکنون خانه خراب شده اند.

با بارانهای سیل آسا می توانستند موجب افزایش آبها در رود ها و آب پشت سد ها گردیده و سفره های زیر زمینی را غنی سازند. اما اقدامات مخرب زیست‌محیطی مانند پاک کردن جنگل ها برای خانه سازی، فرسوده کردن خاک و ازبین‌ بردن مراتع که سیل گیر طبیعی هستند،کهنه بودن سیستم فاضلاب شهرها که دیگر تاب تحمل سیلابها را ندارند و آنرا پس می زند و به خانه ها می فرستد،  تخریب محیط زیست توسط ارگان های مسلح رژیم به هنگام مانور، سوزاندن جنگل ها، دزدی زمین ها و کف رودخانه های خشک شده توسط فرماندهان و مقامات، مجاز شمردن ساخت و ساز غیر فنی توسط مقامات فاسد و رشوه بگیر شهرداری ها از جمله عواملی هستند که بارانها را در ایران را به جای فرصت به تهدید تبدیل کرده اند.

سیل مانند زلزله و آتش فشان و سونامی و طوفان و غیره یک فاجعه طبیعی است. بارش بارانهای سیل آسا در بسیاری از مناطق جهان همواره امکانِ وقوع دارند، اما میزان خسارات وارده ناشی از آنها، همه جا یکسان نیست. انسانِ عصرِ ما دیگر اسیر بدون اراده دست طبیعت نیست، بلکه توانائی مهار بسیاری از نیروهای طبیعت و بکار گرفتن آنها در خدمت رشد و تکامل زندگی خود را به درجه بسیار زیادی به دست آورده است. اگر در ایرانِ تحت حاکمیت رژیم های فاسدی چون رژیم شاه و رژیم جمهوری اسلامی، هر رویداد طبیعی به فاجعه ای تبدیل می شود، علت را اساسا نه فقط در خشم طبیعت، بلکه مهمتر از آن در وجود نظام حاکم باید جستجو کرد. اگر بارانهای سیل آسا اجتناب ناپذیر هستند، اما براه افتادن سیل ویرانگر اجتناب ناپذیر نیست. اگر زلزله اجتناب ناپذیر است، ساختن بناهای مقاوم در برابر زلزله امکانپذیر است.

دستگاههای عریض و طویل فاسد و بروکراتیک، نه تنها هیچ برنامه ای از قبل برای روبرو شدن با چنین سوانحی ندارند، بلکه در گرماگرم حادثه هم نه خود کار موثری انجام می دهند و نه اجازه می دهند یاری رساندن به حادثه دیدگان بوسیله نهادهای مردمی سازمان یابد. هم اکنون صدها هزار نفر در نقاط مختلف ایران گرفتار سیل و عوارض آن هستند. دولتی که خود را صاحب یکی از گسترده ترین ماشینهای جنگی منطقه می داند و بیش از یک میلیون نفر نیروی سازمانیافته نظامی دارد، اقدام موثری برای کمک به این مردم حادثه دیده انجام نمی دهد.

جمهوری اسلامی یک حکومت مافیایی است که توسط عده ای سرکوبگر و چپاول کننده اداره میشود. این رژیم مرتجع در تمام عمر ننگین خود اساسا به کار سرکوبگری، استثمار کارگران و  غارتگری و اعمال دیکتاتوری مشغول بوده است این رژیم اکنون چنان درمانده شده است که حتی وجود فعالان محیط زیست را تحمل نمی کند و آنها را به زندان می اندازد.

در کشوری مانند ایران که ثروتهایش توسط رژیمی ضد مردمی صرف سیاستهای سرکوبگرانه و دست اندازیهای منطقه ای و ماجراجوئیهای نظامی میشود، در کشوری مانند ایران که نیروی کارِ مولدِ دهها میلیون انسانِ کارگر و زحمتکش که خالق همهِ ارزش های این جامعه اند، در خدمت ثروت اندوزی مشتی سرمایه دار و قدرتمند کردن دولت حامی آنها قرار می گیرد، این امکانِ مادی و عملی وجود دارد که در صورت رهائی از حاکمیت این ستمکاران و استثمارگران، میزان خسارتهای ناشی از سیل و دیگر سوانح طبیعی را به حداقل رساند. واقعیت این است که عامل اصلی بروز خسارات سنگین در جریان حوادث طبیعی در ایران خود نظام جمهوری اسلامی است. این رژیم فاسد، دهها سال است که ناکارایی خود را در جریان بروز سیل ها، زلزله ها، آتش سوزی ها و غیره نشان داده است. سیل و زلزله و آتش سوزی زیانی به سران و کاربدستان رژیم و آخوندها و به کاخها و امکانات شان وارد نمی سازد. آنچه دغدغۀ آنان است حفظ نظام و موقعیتی است که زمینۀ دزدی و فساد را برایشان به وجود آورده است. تداوم رژیم اسلامی و تداوم چنین شرایطی تنها با گسترش دستگاههای امنیتی و سرکوب و تشدید فضای رعب و وحشت تامین می شود. برای کارگران و توده های مردم ستمدیدۀ ایران نیز راهی جز مبارزه متشکل و سازماندهی شده برای به زیر کشیدن این رژیم ضد مردمی باقی نمانده است.

.