جمعی از نمایندگان مجلس اسلامی طرحی را با عنوان “ساماندهی پیام رسانهای اجتماعی”، در زمینه محدود کردن میدان عمل شبکههای اجتماعی به مجلس ارائه داده اند. به موجب این طرح که در ۲۰ ماده تنظیم شده است، هیاتی زیر نظارت ستاد کل نیروهای مسلح مسئول نظارت بر فضای مجازی خواهد بود و تمام پیامرسانهای داخلی و خارجی” باید فعالیت خود را به تایید این هیات برسانند. همچنین تاکید شده است که هویت همه کاربران انترنت باید مشخص باشد. مطابق این طرح، دسترسی به دادههای کاربران در مواردی مثل: “جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی، محاربه و افساد فیالارض و شروع به انجام این جرایم یا معاونت در آنها مجاز شمرده شده است”. در این قانون برای “تولید، تکثیر، توزیع، معامله و انتشار یا در دسترس قرار دادن وی پی ان و فیلترشکن” محکومیت زندان یا جزای نقدی در نظر گرفته شده است. هم اکنون این طرح در نوبت بررسی در جلسه علنی مجلس اسلامی است.
کارگزاران جمهوری اسلامی، که امروز برای نجات کشتی شکسته خود از غرق شدن به هر وسیله ای متوسل می شوند، به خوبی میدانند، که اینگونه طرح ها راه به جائی نمی برند. تنها خاصیت چنین طرح هائی قدرت نمائی در مقابل مردمی است که مدام قوانین و دستوراتش را به هیچ می گیرند، که آنهم مدتها است ترس مردم از اینگونه “قدرتنمائی ها” ریخته است و مردم این کشور در زمینه دست آوردهای علوم و فنون امروزی، علیرغم همه سنگ اندازیها ی ارتجاعی، آنچه را که اراده کرده اند بدست آورده اند.
در افتادن با پدیده های مدرن ، پدیده هائی که دست آوردهای جهانی بشریت هستند و درهای دانش و پیشرفت را بر روی مردم ایران می گشایند، نتیجه ای جز شکست محتوم نخواهد داشت. این واقعیت را سران رژیم طی 41 سال باید تجربه کرده باشند. آنها امروز که از فرط استیصال به ارائه چنین طرح هائی متوسل می شوند، به خوبی از ابعاد گسترده استفاده مردم از انترنت و شبکه های اجتماعی آگاه هستند و هم چنین بی حاصلی قوانین خود را نیز در این زمینه و بسیاری زمینه های دیگر تجربه کرده اند. در واقع آنچه که رژیم از آن نگران است، فراتر رفتن مردم از آنچه که تا کنون به دست آورده اند و تحمیل عقب نشینی های بیشتر به ارتجاع حاکم است.
اگر به پیشینه مقاومت رژیم در برابر تکنولوژی مدرن رسانه ای مراجعه کنیم معلوم می شود که این رژیم چگونه با اعمال خشونتی بیش از آنچه که امروز انجام می دهد، در شرایطی که مردم از لحاظ سطح مبارزه و توازن قوا، در مقایسه با امروز در موقعیت نامساعد تری هم قرار داشتند، اقداماتش با شکست و ناکامی روبرو شده و هر بار سرش به سنگ خورده است. داستان ممنوعیت دستگاه ویدئو و بگیر و ببندهائی که سالها پیش بر سر آن براه افتاد را همه بیاد داریم. نتیجه اش چه بود؟ در بحبوبه این دعوا ایران به نسبت جمعیت در ردیف بیشترین استفاده کنندگان از دستگاه ویدئو و تصاویر ویدوئی در جهان قرار گرفت. فیلم های سینمائی قبل از اینکه در کشور تولید کننده شان بر روی اکران بیایند، در ایران در بین جوانان دست بدست می گشتند و سرانجام نه فقط دستگاه ویدئو، بلکه ویدئو کلوپهای علنی، خود را به رژیم اسلامی تحمیل نمودند. سپس عصر استفاده از آنتن های ماهواره ای فرا رسید. جمهوری اسلامی با سر سختی تمام مانع وارد کردن، تولید، فروش و نصب آنها شد. برایش قانون تصویب کردند، مردم را بخاطر داشتن آن به زندان و جریمه محکوم کردند، بر علیه استفاده از آن تبلیغات گسترده ارتجاعی براه انداختند، ماموران پلیس و نیروی انتظامی برای انهدام آنتن های بشقابی به منازل مردم حمله ور شدند و چه کارهای دیگر در این زمینه که نکردند ،اما چندی نگذشت که آخوند ها خود در خانه هایشان بساط آنرا براه انداختند و ناچار شدند بر قوانین شان تبصره ببندند و سپس قدم به قدم و با سرافکندگی داشتن آنرا برای مردم نیز بپذیرند. امروز آمار فروش این ابزار جدید رسانه ای به نسبت جمعیت، در ایران از بسیاری از کشورهای جهان ، که از این لحاظ ممنوعیتی نداشته اند بالاتر است.
اما علیرغم این ناکامی ها سران رژیم باز هم از این روندهای واقعی درس نگرفته اند و مدتها قبل از طرح جدیدشان در مجلس، کارکرد این سیاست خود را در مورد استفاده کردن از شبکه های اینترنتی هم تجربه کردند. ابتدا به شرکتهای خصوصی ارائه دهنده خدمات انترنتی اجازه تاسیس ندادند و سپس نرخ استفاده از انترنت را گران کردند و آنگاه سرعت آنرا پائین نگهداشتند، قانون جرایم رایانه ای را از مجلس بیرون آوردند و نتیجه ای نداشت. وبلاگ نویسی را ممنوع کردند و وبلاگ نویسان را بزندان انداختند، بالاترین آمار وبلاگ نویسان از ایران برخاستند. بر سایتهای اینترنتی فیلتر گذاشتند، صنعت فیلتر شکنی رواج پیدا کرد، سپاه پاسداران برای نبرد در دنیای مجازی اینترنت مرکز ویژه تأسیس کرد، شبکه های اجتماعی انترنتی گسترش پیدا کردند.
امروزه با گسترش روند جهانی شدن و انقلاب عظیمی که در عرصه ارتباطات و پیشرفت تکنولوژی اطلاعات صورت گرفته است، با رشد آگاهی روز به روز شکاف و گسست فرهنگی بین مردم و حکومت و ایدئولوژی حاکمیت اسلامی که بر پایه فرامین اسلامی بنا شده است، عمیق و عمیقتر شده است. واقعیت این است که رژیم جمهوری اسلامی در عرصه در افتادن با پدیده های مدرن، در عرصه ایدئولوژیک و رواج فرهنگ اسلامی، در عرصه حاکم کردن اخلاق و راه و روش زندگی مورد نظر خود بر جامعه ایران، همزمان با اقتصاد و سیاست و پان اسلامیسم،شکست خورده است و در زمینه ” پروژه حکومت اسلامی” چیزی برای عرضه کردن برایش باقی نمانده است. کارگران و مردم مبارز و جوانان پرشور ایران، این شکست ها را به زمینه گسترش مبارزات خود برای به زیر کشیدن انقلابی جمهوری اسلامی تبدیل خواهند کرد.