با آمدن فصل سرما، کارتن خوابی و بیخانمانی، تلخ تراز فصول دیگر،آزاردهنده تر از سالهای گذشته،چهره کریه خود را در پارکها، خیابانها و میادین نشان می دهد. سید حسن موسوی رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران با تاکید بر افزایش تعداد بیخانمانها و کارتنخوابها در بیشتر شهرها، گفته است که: ” علیرغم نبود آمار رسمی در این خصوص، چهره شهرها بازگو کننده واقعیت افزایش این افراد است.”کوروش محمدی رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران نیز در گفتگو با سایت خبری “اقتصاد آن لاین”، گفته است:”با توجه به کرونا و فقر شدید، شمار کارتن خوابها و بی خانمانها در شهرها افزایش پیدا خواهد کرد و نگرانیم از اینکه که مبادا این زمستان که سخت هم پیشبینی شده، تلفاتی روی دست ما بگذارد.” رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در گفتگو با خبرگزاری مهر با اشاره به افزایش فقر در جامعه ایران، می گوید: ” خودکشیهای معیشتی و تن فروشی به دلیل فقر و کودکانی که مدرسه را رها کردهاند و مجبور شدهاند شرایط سخت در خیابان ماندن را تحمل کنند، افزایش یافته است.”
گسترش ابعاد کارتن خوابی و بیخانمانی در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی سال به سال ابعاد تکان دهنده تری به خود می گیرد. آنچه امسال در این زمینه بیشتر قابل مشاهد است افزایش تعداد خانواده ها، زنان و کودکان بی خانمان و کارتن خواب است. اگر در سالهای گذشته زنان و دختران کارتن خواب، برای رهایی از خطرات اجتماعی مجبور بودند از لباس و آرایش های مردانه استفاده کنند. امروزه افزایش تعداد زنان کارتن خواب و کاهش میانگین سنی آنان، به قدری است که آنان دیگر نیازی نمی بینند تا زن بودنشان را مخفی کنند.رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران می گوید: “در هفت ماهه نخست امسال، رجوع زنان به گرمخانههای شهرداری تنها در کلانشهر تهران ۲۷ هزار و ۱۰۱ نفر بوده است، در حالی که در هفت ماهه اول سال ۱۳۹۸ شمار زنان مراجعه کننده به گرمخانههای شهرداری تهران ۲۲ هزار و ۷۱۵ نفر بوده است.”این سیمای زندگی در کشوری است که بر دریائی از ثروت طبیعی نشسته است. در کشوری است که در آن میلیونها انسان کارگر، روزانه ثروت و نعمت می آفرینند و خود از حاصل کار خود بیگانه اند.
تنها کاری که جمهوری اسلامی در این رابطه انجام داده است ، ایجاد تعدادی گرمخانه برای مردان و اخیرا یک گرمخانه برای زنان در تهران است. مسئولان رژیم اعتراف می کنند که:”مردم نگاه خوبی به گرمخانه ها ندارند و قبول نمی کنند به آنجا بروند.”واقعیت این است که مردم بی سر پناه به دلیل برخوردهای غیر انسانی، نسبت به این گرمخانه ها بی اعتماد شده اند. بی امکاناتی این گرمخانه ها و برخوردهای زننده و تحقیر آمیز مسئولان رژیم نسبت به کارتن خوابها طوری است که آنها ترجیح می دهند در پارکها و سایر اماکن باقی بمانند تا به اینگونه گرمخانه ها بروند.
در رژیم جمهوری اسلامی که در پناه استبداد مذهبی، انسان ها به بیرحمانه ترین شیوه استثمار می شوند و دزدی، غارت، فساد مالی و اداری مرزی ندارد؛ باید میلیون ها انسان بی سرپناه و بی خانمان باشند، در مملکتی که اقیانوسی از ثروت و نعمت در دل خود دارد، و همه ثروت و سامانش در دست مشتی زالو صفت، غارتگر و قاتل قبضه شده است، باید میلیون ها انسان بی سرپناه و بی خانمان باشند. با صرف کسر بسیار کوچکی از مخارج کلانی که خرج پروژه های اتمی و موشکی، دخالت در بحرانهای منطقه ای، ترویج خرافات، نگهداری دستگاه عریض و طویل نظامی و سرکوب مردم معترض می شود، می توان به پدیده کارتن خوابی و بی سرپناهی برای همیشه خاتمه داد.
تا زمانی که این رژیم بر سر کار باشد و همه ثروت جامعه در چنگ مشتی غارتگر و قاتل قبضه شده و ساخت و سازهایی که به سرعت از زمین می رویند، صرفا به خاطر سوداندوزی و سوداگری باشند، علیرغم اینکه میزان شان هم بسیار بیشتر از رفع نیاز عموم مردم باشند، مردمی هم وجود خواهند داشت که در کنار خیابان ها، زیر پل ها، گوشه قبرستان ها و در بهترین حالت در آلونک هایی در حاشیه شهرها زندگی کنند. صدها هزار کودک در کلان شهر ها وجود خواهند داشت که قوت روزانه خود را در میان زباله ها و با زباله گردی تامین کنند و شبها را در خیابانها یا در آلونکها و در جوار زباله ها به روز برسانند و شهرداری هم برای آنها کارت زباله گردی صادر کند!
کارتن خوابی و بی سرپناهی، سرنوشتی محتوم این مردم نیست. زندگی زیر یک سقف و برخورداری از کلیه امکانات ایمنی و رفاهی و فرهنگی حق اولیه و مسلم همه انسان هاست و دولت ها موظفند به آن پاسخ دهند.