ایسنا از خبرگزاریهای وابسته به جمهوری اسلامی گفتگوئی دارد با “روزبه کردونی، رئیس موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی. گوشه ای از اطلاعاتی که این مقام دولتی با این خبرگزاری در میان می گذارد، ابعاد آنچه که تحت حاکمیت رژیم اسلامی بر سر این مردم آمده است را به روشنی نشان می دهد. وی می گوید: “طبق مطالعه انجام شده در موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی، به طور متوسط در سال گذشته سی و شش دهم درصد از جمعیت کل کشور به زیر خط فقر مطلق رفته اند. این در حالی است که جمعیت زیر خط فقر مطلق در سال ۱۳۹۶ پانزده و نیم درصد بوده است.” به گفته وی” جمعیت زیر خط فقر مطلق در مناطق شهری ۳۱.۸ درصد است و در مناطق روستایی به ۵۴ درصد میرسد”. وی همچنین به آماری از افزایش ۷۷ درصدی خشونت خانگی در کلان شهرهای ایران در زمان شیوع ویروس کرونا اشاره کرده و عنوان کرده است:« طبق اعلام پزشکی قانونی، با افزایش ۳۵ درصدی خودکشی نسبت به سال قبل هم روبرو هستیم. کردونی به افزایش ۴ درصدی طلاق در مدت یک سال در ایران نیز اشاره کرده است. کردونی همچنین افزایش نزاع و سه برابر شدن اختلاف میان زوجین و افزایش پروندههای اختلاس در کشور را از دیگر آسیبهای اجتماعی روبه رشد در ایران پس از شیوع کرونا دانسته است.
اینکه جمهوری اسلامی نتوانسته است عوارض اقتصادی ناشی از شیوع ویروس کرونا را تخفیف دهد چند دلیل مشخص دارد: اول، مصارف کلان نیروهای نظامی و امنیتی که بخش اعظم ثروتهای موجود در این کشور را می بلعد. در کنار آن به دوش کشیدن مخارج نیروهای نیابتی در لبنان و عراق و یمن و سوریه. دوم، ماجراجوئی های نظامی در زمینه پروژه های پر هزینه اتمی و دخالت های منطقه ای که منجر به محاصره اقتصادی ایران از جانب آمریکا و دولت های غربی شده است.
سوم، فساد نهادینه شده در دستگاههای دولتی که در همه ابعاد از بالا به پائین نه تنها جریان دارد بلکه سرعت گرفته است.
در زمینه بحران اجتماعی ایران دکتر سراج زاده استاد جامعه شناس این بحران را ناشی از وجود شکافهای واقعی در این جامعه می داند وی به طور خلاصه و نقل به به معنی این شکاف ها را چنین دسته بندی می کند:
اول شکاف طبقاتی: امروز این طبقات محروم هستند که روند سیاسی جامعه را رقم می زنند و خواست های شان در تعارض با خواست های طبقات متوسط و بالاست. این شکاف بسیار عظیم است و بسیار فراتر از یک آسیب است.
دوم شکاف جنسیتی” امروز زنان به سرعت به حقوق از دست رفته شان و تفاوت های عظیمی که بین آنها و مردان بوده پی می برند و این واقعیت زنان را به رقابت با مردان برمی انگیزاند. زنان به طور محسوس و نامحسوس در تلاش برای استیفای حقوق شان در مقایسه با مردان هستند.
سوم شکاف ملی” ایران یکی از کشورهای چند ملیتی است، که هر کدام از ملت ها با کشورهای هم جوارشان دارای مشترکات فراوانی هستند. در عین حال در مقایسه با مرکز از مناطق محروم ایران هم هستند. فقدان سیاست های چند فرهنگی در جامعه بحران در این زمینه را تشدید می کند.
چهارم شکاف نسلی” امروز جوانان از مسائل جدی جامعه ما هستند و اگر خوب دقت کنیم علیرغم حجم بسیار گسترده ای که در جامعه ما به دلیل رشد بی رویه جمعیت دارند اما از نظر جایگاه به شدت با اقشار سنی میانه و سالمند فاصله دارند، این گروه هم استقلال کمتری دارند و هم موقعیت اقتصادی، اجتماعی کمتر و فروتری دارند و هم در جهت بروز منویات خودشان مشکل دارند، جوان ها همیشه پیشتاز تغییرات هستند بنابراین جوانان به شدت به سمت تغییر و دگرگونی رغبت دارند در حالی که اقشار کهنسال و میانسال کمتر به دنبال تغییر هستند. اگر جامعه در اختیار جوانان بود طبعاً متناسب با انگیزه ها و سطح فکر آنها تغییر می کرد ولی از آنجا که امروز مدیریت جامعه هم در سطوح سیاسی بالا و هم در سطوح پایین و هم در خانواده در اختیار گروه های سنی میانه و سالمندتر هست بنابراین این ها فاقد تأثیر هستند و این امر باعث شده این ها دچار نوعی سرخوردگی، بیگانگی سیاسی اجتماعی و تضاد با گروه های سنی میانه و سالمند باشند. این شکاف های اجتماعی مثل گسل زلزله هستند که هر لحظه ممکن است منفجر شوند.
فقر و بیکاری گسترده در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و انباشته شدن میزان اسیب های اجتماعی به بحرانی جدی و عمیق تبدیل شده است . تعمیق و گسترش شکافهای طبقاتی ، جنسیتی ، سنی ، ملی ، مذهبی ، فرهنگی و جغرافیایی از یک سو خود را در ظرفیتهای مبارزاتی عمیقی برای مبارزه و اعتراض و شورش و انقلاب نشان می دهد و از سوی دیگر بروز آنها را در انواع آسیب های اجتماعی چون اختلاس و فساد و دزدی ، خشونت ، اعتیاد، طلاق ، قتل و خودکشی ، افسردگی ، کودک آزاری ، حیوان آزاری و غیره می بینیم.
حکومت اسلامی که با ادعای «اخلاقیات متعالی اسلامی» روی کار آمد، در طول چهار دهه از اقتدار خود آنچنان ضربه ای به جامعه و مردم زده است که ایران در سطح منطقه و بسیاری از کشورهای جهان دارای بیشترین و بزرگ ترین آسیب های اجتماعی است .بیش از ده میلیون شکایت در نوبت در دادگاههای حکومت ، پنج ملیون معتاد ، چهل میلیون نفر حاشیه نشین ، چهار میلیون مردمی که از ایران به نقاط جهان مهاجرت کرده اند ، بیش از صدهزار زندانی عادی و تعداد بسیاری زندانی سیاسی که آمار دقیقی برای آن وجود ندارد ، طلاق روبه رشد تنها چند نمونه این اسیب های اجتماعی هستند که رژیم اسلامی بر مردم ایران تحمیل کرده است.