در فاصله یک هفته دو آخوند سنی مذهب در گنبد کاووس با گلوله و سه آخوند شیعه مذهب در مشهد با چاقو زخمی و یا کشته شده اند. نفرت از آخوندها در ایران آنچنان زیاد و عمومی است که روزی نیست آخوندی در جائی مورد اعتراض و یا حملات مردم به ستوه آمده قرار نگیرد. البته این حملات متوجه رده های پایین روحانیت است، که مورد اعتراض مستقیم و رو در روی مردم قرار میگیرند وگرنه گیر آوردن امام جمعه ها و آخوندهای اصلی که همگی محافظین مسلح و ماشین های ضد گلوله دارند کار آسانی نیست.
اما جمهوری اسلامی از آن جمله رژیم هائی است که هیچ فرصتی را و از جمله کشته شدن آخوندهای دون پایه طرفدار رژیم را نیز برای تضمین بقای خود از دست نمی دهد. در همین چند روز شاهد سناریو سازیهای امنیتی جعلی برای پوشاندن حقایق و در پناه آن تشدید فضای امنیتی در خراسان و ترکمن صحرا بودیم. کشته شدن آخوندهای شیعه برای چند روز در راس همه خبرها و تفسیرهای عوامل قلم به مزد در رسانه های جمعی وابسته به جمهوری اسلامی قرار داشت. آنها آشکارا زمینه های انتقام جوئی را ایجاد و تقویت می کنند. در عین حال از فرصت کشته شدن چند آخوند برای ترساندن بخشهائی از مردم از ناامنی و هرج و مرج در جامعه بهره برداری می کند.
عکس العمل متفاوت رژیم در مقابل دو رویداد مشابه در مشهد و گنبد کاووس نشان از نقشه های پلیدی دارد که این رژیم در این رابطه در سر دارد. در حالیکه کسی نمیداند که چه کس و یا کسانی پشت حمله به دو آخوند سنی در گنبدکاووس هستند، در فاصله کوتاهی یک مهاجر ازبک تبار افغانستانی و کل خانواده و دوستان او در یکی از محلات فقیرنشین و کارگری مشهد بدلیل حمله به سه آخوند در مشهد دستگیر می شوند. توطئه رژیم در این رابطه چند لایه است: دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و رو در رو قرار دادن آنها، ترساندن مردم از تغییر رژیم و پیامدهای امنیتی آن، بسیج و متحد کردن آخوندها و دستگاه دین برای دفاع فعالتر و جدی تر از حکومت اسلامی، اینها همه از جمله اهداف تبلیغی رژیم در ارتباط با این رویدادها بوده است.
در همین مشهد و در هفته گذشته در مقابل چشمان مردم با گاز فلفل به زنان بسیاری به بهانه علاقه و خواست شرکت در مراسم فوتبال حمله می کنند و تا امروز کسی نمی داند چه کسان و نهادهای دستور حمله را داده و کسی دستگیر و محاکمه نشده است.
آخوندهای فاسد و مرتجع که تمامی ارکان قدرت را با سپاهیان و نیروهای امنیتی در کنترل دارند، ثروت و سامان کشور را بغارت می برند، تهیج کننده چاقو کشان حزب الله ی و نیروهای بسیج “آتش به اختیار” هستند، با این اقدامات می خواهند توجه مردم را از شرایط دشوار کار و زندگی و معیشت به مسئله امنیت منتقل کنند. بدین ترتیب امنیت به مهمترین مشغله و خواست مردم تبدیل شود و همین رژیم هم تنها آلترناتیو برای تامین امنیت در جامعه به نظر برسد.
آخوندهای حیله گر و دستگاه مذهب برای فریب مردم و در انتظار نگهداشتن آنها هزار طرفند در آستین دارند. که یکی پس از دیگری آنرا به کار می اندزند. چهل و چند سال حکومت اسلامی ایران بیش از هر دوره ای ماهیت واقعی و فریبکار مذهب در حکومت را نشان داده است. مردم ایران به حق خواهان جدایی دین از دولت و کوتاه کردن دست آخوندها از زندگی خصوصی مردم هستند.
تا زمانی که جامعه با تبعیض سیستماتیک و نهادینه شدن حاکمان شیعه مذهب ایران علیه دیگر مذاهب و ادیان، علیه زنان و بی دینان، علیه اقلیت های ملی و جنسیتی، علیه فرهنگ و هنر پیشرو، علیه رفاه و زندگی مدرن و امروزی روبرو است ، آخوندها با نفرت بیشتر مردم به ستوه آمده روبرو خواهند بود. نفرت مردم از آخوند رده های بالا و پائین قابل درک است، اما کشتن چند آخوند رده پائین، تنها به هدف رژیم در ایجاد فضای ترس و نگرانی در جامعه خدمت می کند و بعید نیست که حتی دستهای پنهان نیروهای امنیتی و سربازان گم نام امام زمان هم در کار باشد.
تنها راه نجات واقعی رهایی از دست این رژیم بر قرار کردن نظامی است که در آن اخوندها و دستگاه دین دخالتی در حکومت نداشته و تمامی امتیازات شغلی، مالی، تحصیلی و اجتماعی آنها لغو و غیر قانونی گردد و آنها نیز هم ردیف همه شهروندان جامعه باشند.