به دنبال اعتراضات مردمی نسبت به موج گرانی فضای بیشتر شهرهای ایران به شدت امنیتی شده است و بگیر و ببندها نیز همچنان ادامه دارند . گزارشهای متعدد حکایت از این دارند که فشار ناشی از گران شدن مایحتاج عمومی شدت گرفته و اعتراضات افزایش یافته اند. سرعت اینترنت به شدت پائین آمده و در مواردی به طور کامل قطع شده است. به مطبوعات و رسانه های داخل کشور دستور داده شده است که خبرهای مربوط به اعتراضات مردمی را پوشش ندهند.
بنا به گزارشهای انتشار یافته تا کنون دست کم ۴۴۹ نفر در رابطه با اعتراضات اخیر بازداشت شدهاند. در برخی شهرهای استان خوزستان اخباری مبنی بر بازداشت افراد زیر ۱۶ سال و کودکان شنیده شده است. دست کم شش نفر در پی این اعتراضها جانباخته اند.
شواهد حکایت از این دارند که رژیم به شدت از تحرک اعتراضی توده های مردم تهیدست و محروم بیمناک می باشد و درصدد است به هر شکل ممکن مانع گسترش اعتراضات وسیع و توده ای گردد.
این شرایط رژیم را ناچار کرده است که سیاست حذف یارانه ها و حذف سوبسید کالاهای اساسی مورد احتیاج مردم را با احتیاط بیشتری و گام به گام به اجرا در آورد و از این راه به تدریج مردم را به قبول شرایط جدید عادت دهد. رفتار کجدار و مریز رژیم در این زمینه نشان از نگرانی شدید آن از برپایی شورش ها و اعتراضات گسترش یافته شهری دارد. اما در هر حال از آنجا که اجرای این سیاست تنها راهی است که رژیم برای جبران کسر بودجه و مقابله با بحران اقتصادی پیش رو دارد، قصد دارد که از راههای فریبکارانه و تدریجی هم که شده است اجرای عملی آن را به مردم تحمیل کند.
واضح است رژیمی که هیچ پایگاهی در میان مردم ندارد و حیات و مماتش در گرو تداوم سرکوب و جنایت است، چاره ای جز توسل جستن به تنها ابزار موجودش، یعنی اختناق و سرکوب و کشتار و جنایت ندارد. اما آیا رژیم قادر خواهد شد خشم و نفرت مردمی را که به جان آمده اند با تشدید فضای پلیسی و زندان و شکنجه و ترور فرو نشاند؟
آیا مردم به جان آمده ای را که دریافته اند با چندرغازی که به نام «یارانه های نقدی» به حساب آنان ریخته می شود، حتی نمی توان پول آب و برق و گازشان را پرداخت کنند، می توان از اعتراض باز داشت؟ آیا می توان جلوی خشم کارگران و زحمتکشانی را که کار و امنیت شغلی شان را از دست داده اند و گرسنه تر از پیش شده اند، گرفت؟ آیا می توان جوانانی را که برای یافتن کار به هر دری زده اند و کمترین شانس هم برای یافتن کار ندارند، از اعتراض و مبارزه علیه وضع موجود باز داشت؟ آیا می توان جلوی دو ملیون میلیون حاشیه نشین شهر تهران را که از هرگونه خدمات شهری بی بهره اند و اینک توان تامین نان خشک را هم نخواهند داشت، گرفت ؟
جمهوری اسلامی جنبش های خودجوش شهری بسیار گسترده تری را انتظار می کشد و استقرار نیروهای نظامی و امنیتی خود در نقاط حساس شهرها و امنیتی کردن شهرها و بگیر و ببندها در واقع برای زهرچشم گرفتن از مردم و مقابله با احتمال وقوع چنین خیزش هایی است. جمهوری اسلامی می داند مردمی که حتی قیمت نان خشک شان هم چند برابر شده، با اقدامات فریبکارانه و سرکوبگرانه آرام نخواهند گرفت . جمهوری اسلامی خود می داند که در چه مخمصه ای گیر افتاده است. این رژیم این روزها را پیش بینی کرده و اتفاقا برای گریز از چنین مخمصه بزرگی است که فضای پلیسی و امنیتی شهرها را تشدید کرده است.
جمهوری اسلامی تشخیص داده است که کانون های فوران خشم و نفرت توده های مردم معترض در کجا هستند؛ می داند که باید بیش از هر جایی کردستان را میلیتاریزه کرد. می داند که قبل از هرکس باید به سراغ فعالان مدنی و رهبران کارگری رفت. می داند که باید به هر بهانه ای که شده به سراغ چهره های خوشنام و شناخته شده جنبش های رادیکال اجتماعی برود.
اما رژیم در عین حال این را هم می داند که اقدامات سرکوبگرانه اش نشانه قدرتش نیست. با هر دو گام جلو رفتن، مجبور است گامی عقب بنشیند. با هر گام عقب نشستنی هم توده های مردم بیشتر نیرو می گیرند، جلوتر می آیند و اشکال کارسازتری از مبارزه را تجربه می کنند.
با اینکه در واکنش به این سیاست اشاعه فقر بیشتر در میان توده های تهیدست جامعه، واکنش های اعتراضی زیادی صورت گرفته اند، اما هنوز توده های مردم ستمدیده و محروم کل ظرفیت خود را به نمایش نگذاشته اند. توده های مردم ظرفیت های بالقوه بسیار بالاتری دارند. جمهوری اسلامی به ظرفیت های مبارزاتی توده های مردم واقف است و بیم آن را دارد که به میدان آید.
حمله جدید رژیم به سطح معیشت کارگران و مردم تهیدست، بایستی پاسخ شایسته خود را دریافت کند. نباید اجازه داد که رژیم با تجاوز آشکار به زندگی و معیشت توده های مردم تنگدست، بحران اقتصادی خود را به قیمت تشدید استثمار کارگران و ربودن نان سفره اکثریت مردم این کشور بر طرف کند.
درهم شکستن سیاستی که به نام جراحی اقتصادی زندگی اکثریت مردم ایران را تباه کرده است ، در گرو یک مبارزه یکپارچه، متحدانه و سراسری است. کاراترین و موثرترین تاکتیکی که می تواند ظرفیت و توان نیروهای سرکوبگر رژیم را بی اثر نماید و رژیم را از ادامه تعرض به زندگی مردم باز بدارد و تامین خواست ها و مطالبات حق طلبانه مردم را تضمین نماید، در کنار تداوم جنبشهای اجتماعی موجود، معلمان، کارگران و غیره، شکل گرفتن زنجیره ای از اعتصابات عمومی در این منطقه و آن منطقه و در سطح سراسری است؛ امری که بایستی در تدارک انجام آن بود.