سخنگوی وزارت بهداشت از شناسایی سه هزار و 49 بیمار جدید مبتلا به کرونا و جانباختن 144 نفر در بیست و چهار ساعت گذشته خبر داد. حتی اگر این آمار را مبنا قرار دهیم معلوم می گردد که تاکنون 416 هزار و 198 نفر مبتلا گشته و 23952 تن جان باخته اند. معاون کل وزیر بهداشت می گوید در صورت ادامه این روند آمار کشته های کرونا به 45 هزار نفر خواهد رسید. او گفت که نارنجی و زرد نداریم کل کشور در وضعیت قرمز قرار دارد. همزمان رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری گفت اگر با همین روال پیش برویم ممکن است آمار فوتی ها در روز به 600 نفر هم برسد. او از اینکه در چند روز گذشته معلم و دانش آموز مبتلا به کرونا داشتیم خبر می دهد.
اکنون یکبار دیگر تصاویر اسفند ماه سال گذشته در اذهان عمومی ظاهر می گردد. مردم فراموش نمی کنند که چگونه چنگال کرونا از به اصطلاح مقدس ترین شهرهای رژیم اسلامی و آنجا که گویا بیماران شفا می یابند گلوی مردم را فشرد. اکنون نیز سران رژیم با وجود تمام هشدارهای پزشکان به سراغ مراسم محرم رفته و خود را برای اربعین آماده می کنند و در این میان مردم باید قربانی شوند تا ماشین تحمیق رژیم از کار نیفتد. رژیم باید عقب مانده ترین پایهی اجتماعی خود را در این مراسمها بسیج نماید. مراسمهایی که خود از گور 1400 ساله بیرون آمده و به مثابه سلاحی افیونی، در خدمت به بند کشیدن توده های مردم عمل می کنند و مردمی که بدون سپرِ دفاعی علیه کرونا با این جمعیتهای تحمیق شده روبرو می گردند. و این درحالی است که خامنه ای خود در کاخ جمارانش در سالنی با گنجایش هزاران نفره به تنهایی می نشیند و به ماتم سرایی مداحانش گوش فرا می دهد و او البته سپر دفاعی دارد و نگران ابتلا به کرونا نیست. همین 22 شهریور انجمن پزشکان کودکان طی نامه ای به وزیر بهداشت و وزیر آموزش و پرورش رژیم با اشاره به خطرات ابتلا کودکان، خواهان لغو بازگشایی مدارس گشتند. مدارسی که بسیاری شان حتی در شرایط معمولی با کمبودهای اساسی در زمینه های امنیت دانش آموزان روبرویند. مگر کم شنیده ایم که ناگهان سقف مدرسه بر سر دانش آموزان ریخته است. مگر کم شنیده ایم که نزدیک به 30 درصد مدارس نیاز به تعمیرات اساسی دارند. و معلوم نیست در لحظهی کنونی چگونه قرار است تهویهی هوا در این کلاسها صورت بگیرد. قبل تر از آن، همین هشدارها در مورد آزمون کنکور داده شده بود. ولی همهی شواهد نشان می دهد که گوش سران رژیم آنجا که مسئله قربانی شدن دهها هزار تن از مردم است شنوایی خود را از دست می دهد. در این چند ماه گذشته دیدیم آنچه که سمت و سوی سیاستهای سران رژیم را در تقابل با ویروس کرونا مشخص کرده است، نفع طبقاتی دولت و سرمایه داران است. یادمان نرفته است در شرایطی که در اواخر اسفند و فروردین مردم همه روزه در اندوه از دست دادن عزیزان خود بودند و تصاویر مرگ و میرها همه جا انعکاس می یافت، چگونه سران رژیم بی شرمانه در مقابل دوربینها قرار گرفته و به مردم دروغ تحویل می دادند. در حالی که عضو ستاد مبارزه با کرونا در همان هفتههای اول، صحبت از ابتلاء بیش از 50 هزار نفر می کرد، سخنگوی دولت ابایی نداشت که مدعی شود که دولت روحانی به دنبال “حفظ جان و تامین نان” به طور همزمان است. آنان که حد و مرزی در فریب کاری و دروغ پردازی نمی شناسند، اعلام کردند که راه حل رژیمِ آنان “موفق ترین تجربه کشورهای جهان در دوره شیوع کرونا بوده است.” و همه این لاف و گزاف ها در شرایطی بود که مردم با چشمان ناباور خود می دیدند که چگونه کرونا در اینجا هم مثل همه جای دنیا به سراغ آسیب پذیر ترین اقشار جامعه می رفت. تصاویر از پای افتادن مردم در مقابل درب بیمارستانها و تصاویر از پای افتادن کودکان کار که بدون هرگونه سپری به چنگال کرونا گرفتار می آمدند، تصاویر نادری نبودند. این جامعه فراموش نخواهد کرد که چگونه در شرایطی که کرونا بی امان به جانشان افتاده بود، همزمان صدها هزار نفر که لقمه نانی در قبال فروش آخرین ذخیره نیروی کارشان به دست می آوردند، در یک چشم بهم زدن بیکار گشته و به حال خود رها شدند. همزمان اما سقوط آزاد واحد پول و صعود نرخ سبد معیشت، واقعیتی کتمان ناپذیر است. تا جاییکه حتی رئیس کمیته دستمزدِ کانون عالی شوراهای رژیم، سبد معاش حداقلی در مرداد ماه را شش میلیون و 249 هزار تومان اعلام می کند که با در نظر گرفتن سهم بهداشت، شش میلیون و 434 هزار تومان و با در نظر گرفتن سهم مسکن در کلان شهرها به هفت میلیون و پانصد هزار تومان می رسد و البته می دانیم که بسیاری از تشکلهای مستقل کارگری و حتی اقتصاددانها این سبد را معادل ده میلیون تومان اعلام می کنند.
واقعیت این است که همهی علائمِ آغاز موج سوم ابتلا به کرونا در جامعه دیده می شود. برای جامعه ای که بیش از دو سوم مردم آن زیر خط فقر هستند و بسیاری مجبورند برای آنکه از گرسنگی هلاک نشوند تن به کار در نا امن ترین محیطهای غیر بهداشتی بدهند، گفتن اینکه فاصله گذاری اجتماعی را رعایت کنید و یا ماسک بزنید، نانی به سفره شان نخواهد آورد. بی جهت نیست که باوجود تمام خطرات ابتلا به کرونا همه روزه اعتراضات کارگران، معلمان قراردادی، کارکنان بیمارستانها و بازنشستگان همچنان بخشی از سیمای این جامعه را ترسیم میکنند. رژیم به خوبی می داند که دوره پسا کرونا دوره گسترش اعتراضات و دوره وقوع جنبشهای اعتراضیِ بمراتب قدرتمند تر از دی ماه 96 و آبان 98 خواهد بود. و درست همین امر، رژیم را برآن داشته است که طرح ایجاد “نیروهای ضربت” را در محلات در دستور کار خود قرار دهد. ولی چه کسی می تواند مدعی شود مردمی که تجارب ارزشمندی از خیزشهای خود کسب کرده اند و مردمی که زندگی فلاکتبار کنونی دیگر برای اکثریتشان غیرقابل تحمل است، تسلیم این “نیروهای ضربت” و یا “تقویت پایگاههای بسیج محلات” شوند. هیچ تردیدی نباید داشت آن پتانسیل انفجاری که در زیر پوست جامعه انباشت شده است در اولین فرصت خیابانها و میادین شهرها را به میدان پرشور مبارزه جهت سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی تبدیل خواهد کرد.